از همان اول انگشت اتهام همه ما را نشانه گرفته بود ، ما به بیارزش کردن ارزشها محکوم بودیم . ما جوان هایی بودیم که غربگرایانه دنبال مُد و فشن رفته بودیم. اجتماع بیش از چهار پنج نفرهی ـمان بودار بود و دانشگاهها و کلاسها و جمعهای مختلط شدیداً مشکوک به نظر میرسید. حتماً مدارک تحصیلی هم ما بیاعتبار کرده بودیم ! خبر افسردگیها و خودکشیها ، از ما یک قشر احساساتی و بیثبات به نمایش گذاشته بود. با بیمسئولیتیهایمان چشم دنیا را از کاسه درآورده بودیم و بیهدفانه روز و شب را بهم وصله زده بودیم. در این میان احدی حواسش نبود که ما انگیزه نداریم ، امید به زندگی ـمان با شیب تندی رو به کاهش است و اینباکس ایمیلهایمان گورستان ِ ایمیلهای کاریابی و استخدامهای الکی ـست. و هیچ کسی به روی خودش نیاورد که ملزومات نسلهای پیشتر برای ما چقدر دور از ذهن شده ، چقدر دور شده ! و ما همچنان وبلاگنویسی کردیم و کتاب خواندیم و ترانه حفظ شدیم و استیکر قهقهه برای هم فرستادیم و فالوورهای اینستاگرام ـمان سه رقمی شد و در مجازستان سکنی گزیدیم و هی خودمان ، خودمان را دلداری دادیم !
[1]
اولین و تنها وبلاگ بلاگفایی من عملاً نابود شد و آرشیو سال 93-94 ـش از بین رفت...
[new]
بلاگفا آرشیو 94 رو بهم برگردوند :)
آخی ... دلم براش سوخت که داره تلاش میکنه کاربرهاشو نگه داره ...