وا دل من وا دل من ...

| نیومدم بافرهنگ بازی دربیارم ، نیومدم بگم به جای دانلود رایگان بی‌کیفیت برید برای اورجینال و اصلش هزینه کنید ، نیومدم بگم این آلبوم خیلی خوب و عالی و محشر و بی‌نظیر و معرکه‌س ، اومدم بگم ماها خیلی طفلکی‌ایم ، اصلا دلم برای خودمون سوخت ... اومدم بگم ماها وسط اینهمه دغدغه و بحران‌های پشت سر هم ِ جوونی حتی با یه آهنگ هم احوالمون خوب میشه ، حس خوبی بهمون دست میده ، اومدم بگم ماها خیلی خوشبختیم که هنوزم با این چیزای کوچولو کوچولو حال دلمون خوب میشه ... |


+ هی شرمساری شرمساری شرمساری ... هی نا امیدی نا امیدی نا امیدی ... 

هی تنگ‌دستی تنگ‌دستی تنگ‌دستی ... هی صبر کردی صبر کردی صبر کردی ... 

چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود ...

از همان اولش هم دلم به راه نبود و پاهایم میخِ زمین شده بود، به خودم که آمدم بیشتر از گردش زمین در این مدت پیر شده بودم. آخر می‌دانی عزیزِ جان؛ آدم‌ها از یک جایی به بعد بزرگ نمی‌شوند، پیر می‌شوند یعنی روزگار پیرشان می‌کند. تاوان دارد این تجربه‌ها، این پختگی‌ها، این تارهای سفیدِ پیکِ دوره‌ی جوانی... خط به خط این چروک‌ها و رعشه‌ها خستگی دارد. همان روزی که سیاه گربه‌ای به من زل زد و کلاغی بالای سرم غارغار کرد و میم گفت خواب بدی برایم دیده فهمیدم یک ذره مانده به هر شکستنِ دوباره ... من این بار هم همه را از سر گذراندم ، هر چند سخت ، هر چند خسته ... تمام شد! نمی‌دانم اسمش چیست؟! قسمت؟ قضا؟ قدر؟ شانس؟ تنها می‌دانم هر چه که بود این بار ارزش این همــــه تن خستگی و پریشان حالی و آشوب را نداشت... حالا مدتی است گاردم را پایین آورده‌ام و برای حفظ بقا زندگی ربات‌گونه‌ای را پیش گرفته‌ام. این روزها نه فکر می‌کنم نه حس. فقط طبق برنامه‌ی از پیش تنظیم شده‌ روزها را شب می‌کنم و شب‌ها را روز... معبودا هنوز هم سر حرفت هستی؟ هنوز هم ان مع العسر یسرایی هست ؟! پس چرا این همه دور است ؟ پس چرا من نمی‌رسم ؟ چرا ؟؟؟

[1]

دانلودانه ...

به من گفتی تا که دل دریا کن ، بند گیسو وا کن ...

[2]

خوبم :) فقط خسته‌ام ، مثه دونده‌ای که بعد از کلی دویدن باخته و به هن‌هن افتاده ... 

جمعه ۱۴ خرداد ۹۵