تباهی ...


منصفانه‌تر بود که هر کس تاوان نفهمی خودش را میداد ...
(タイトルなし) のデコメ絵文字فریدون فرخزاد
دوشنبه ۲۵ تیر ۹۷
باید بلدت باشم ...

و بیست و شش سالگی سرشار از یقین‌های ترس زده‌ای ست که با تاوان دادن نصیب گشته. لبریز از مفاهیم ژرفِ زیستنی ست که خواهانم. بیست و شش سالگی لذتِ درکِ عمیقِ آرامشی از جنس تنهایی ست، رضایت از جسارت‌هایی ست که خرج کرده‌ام، فرسنگ‌ها راهی ست که رفته‌ام، تمام عقایدی ست که با تفکر به باور نشسته و دخترکی که در این میان خودش را یافته و حریصانه به آغوش کشیده ...

メール のデコメ絵文字 [شتر موفقیت+ساری گلین+میگه تولد خواهر رامبد جوان+عکسی که مثلا اعظم میخواست+کانال سوئز] 

پنجشنبه ۱۴ تیر ۹۷
چو درد گیرد دندان تو عدو گردد ...

| این دندونِ عقلِ افقی تا کف پام ریشه داشت، لعنتی. از وقتی از شرش خلاص شدم یه نفسِ عمیقِ بلندِ کشدار کشیدم. یک سالی می‌شد ذق ذق می‌کرد و به درد افتاده بود. یه وقتها مجبور می‌شدم مُسکن بخورم، یه وقتهایی هم به ناچار قید ته دیگ خوردن رو میزدم. حتی وجودش گاهی زندگی رو برام سخت می‌کرد. هر روز هم با خلال دندون و نخ دندون می‌اُفتادم به جونش. خلاصه توی تموم این مدت هر دفعه یه جوری باهاش کنار می‌اومدم و اونم با وقاحت لجوج‌تر و اذیت‌کُن‌تر می‌شد. حالا به صورت کاملا نامتقارن، با لُپی ورم کرده، با تعدادی بخیه، با کلی ژلوفن و آموکسی‌سیلین، با دو عدد آمپول دگزا و مدتی سر کردن با غذای آبکی و شل و البته دهنی که به زور باز میشه اما سبکبال و خوشحال، دارم به این فکر می‌کنم که به جای اینهمه مدارا کردن باید همون اول از شرش خلاص می‌شدم. مثل همه آدم‌هایی که تا عمق وجودمون ریشه بستن و هی باهاشون مدارا می‌کنیم و هی این دور باطل رو از اول شروع می‌کنیم و هی فرسوده‌تر می‌شیم و درد می‌کشیم و درد می‌کشیم و اون‌ها هم روز به روز پر توقع‌تر و حریص‌تر می‌شن. تلخی و تحمل دردِ از دست دادن این آدم‌ها به اون نفسِ عمیقِ بلندِ کشدارِ بعدش می‌ارزه. به سبکبالی بعدش می‌ارزه. خودمون رو گول نزنیم، راست راستش اینه که نبودن و نداشتن بعضی‌ها به بودن و داشتنشون می‌ارزه.|
پنجشنبه ۷ تیر ۹۷