:)

.: وقتی واسه تحصیلات به صومعه فرستاده شدم، کلی فکر خوب در مورد زنهای صومعه با اون تسبیح و اعتقاداتشون داشتم. می‌خواستم اونجا دقیقاً مثل اونها باشم، اما نتونستم. سعی کردم چیز دیگه‌ای واسه عهد کردنم پیدا کنم، حتی سر اعتراف کردن یه سری چیزا رو از خودم درمی‌آوردم. من فقط داشتم امتحان می‌کردم. من دنبال احساسات بودم نه نظم و ترتیب. راهبه، خوب بهم فهموند بدون اینکه به کسی چیزی بگم از خوندن رمان‌های احساسی دست بکشم و آرزو هام رو فقط توی قلبم محدود کنم. اونها باعث شدن حالم بد بشه. اما بعد‌ها فهمیدم همون گناه من، منو به سمت خوشبختی که لایقش بودم می‌برد. :.
カラフル のデコメ絵文字 از فیلم Madam Bovary
يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۷