وای که این روزای بلند آدمو دق میدن تا به شب برسن! انگار یه جور حس سرگردونی و پریشونی ِ بیدلیل رو به بهار پاشیدن که نمیشه هیچ کاریش کرد. مخصوصاً اگه اولین بهار بیدرس و امتحانت باشه و نتونی دلیلی واسه این دل آشوبه جور کنی! حس و حالت خلاصه میشه به اینکه یه چیزی هست که نیست! دنبال مزهای هستی که توی هیچ غذایی نیست، هوای جایی رو کردی که نمیدونی کجاست، حس دلتنگی ای رو داری که فاعل نداره ... همین قدر مبهم و گنگم ...
[1]
روز مبارکتون :)