با کسی حال توان گفت که حالی دارد ...

یه چیز ناشناخته ته وجودم رخنه کرده، چنگ میزنه، می‌بُره، می‌خراشه. پاشیده توی روزهام و تا نهایت شب اونقدر کش میاد تا به روز بعد وصل بشه. حس می‌کنم به قدری عمق داره که انگار قرار نیست هیچ وقت تموم بشه. توی بیداری هست، توی خواب هست. چنبره زده روی همه چی. شده غالب به زمان و مکان و هست و نیست. نمی‌تونم کنترلش کنم، زورم نمی‌رسه مهارش کنم و حتی نمی‌دونم چیه و از کجا نشآت می‌گیره که اینهمـــــــه ست. شاید شبیه به یه چاهِ تاریکِ عمیقِ بی‌انتها باشه که ته نداره، که هی منو می‌کشه توی خودش و منم مدتهاست دست از تقلا کردن و فریاد زدن و امید داشتن، کشیدم و فقط منتظرم که شاید تموم بشه ...

شنبه ۳ شهریور ۹۷
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.