هذیان‌گویی سرد مردادی ...

وسط مرداد و تیغ آفتاب سرما خوردم. فین‌فین کنان و سرفه کنان سوپ میخورم. مامان میگه به خاطر مسافرت و دو آب و هوا شدنه، بابا معتقده واسه اینه که همه‌ش روبروی کولر بودم، دوستام میگن به خاطر اینه که زیادی نشستم پای ترجمه و تایپ پایان نامه. و من با خودم فکر می‌کنم هیچ کدوم نمی‌دونن که من چند وقته شب‌ها خواب‌هایی از جنس ترس‌هام می‌بینم، ترس‌هایی که در حد خواب و خیال هم تاب و توانِ تحمل کردنش رو ندارم، ترس‌هایی که زورم نمیرسه ازشون فرار کنم، ترس‌هایی که روز به روز هی به حقیقت نزدیک‌تر میشن هی ترسناک‌تر میشن، ترس‌هایی که کنه‌وار به ضمیر ناخودآگاهم چسبیدن، ترس‌هایی که وسط روزمرگی تابستونی یهو با یه جمله، با یه نگاه، با یه حرف، با یه تلنگر؛ مشتعل میشن و به آتیش میکشن، ترس‌هایی که بی‌هوا زیر پای آدم رو خالی می‌کنن و هُل ـم میدن سمت چاهی که ته نداره ...

[1]

به خدا پروانه‌ها پیش از آنکه پیر شوند، می‌میرند ...

(タイトルなし) のデコメ絵文字سید علی صالحی

يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶
نظرات (۲۳)
פـریـر بانو
۲۲ مرداد ۹۶، ۲۳:۱۰
تکیه بر شانۀ دیوار زدم از سر شب
لشکر غصه به من تاخت و من یک نفرم...

امیدوارم خیلی زود حالت خوب شه و این پریشونی بره... عزیزم :(
پاسخ:
چقدر چقدر قشنگ بود ... 
خانومی ...
۲۲ مرداد ۹۶، ۲۳:۲۰
منم سرماخوردم :|
امیدوارم زودتر حالت خوب شه و هیچوقت کابوس نبینی :)
پاسخ:
ای بابا ... چه وقت سرما خوردن بود جدی ؟
محمدرضا عاشوری
۲۲ مرداد ۹۶، ۲۳:۲۲
ترس‌هایی که کنه‌وار به ضمیر ناخودآگاهم چسبیدن...
پاسخ:
چسبیدن ... کنه وار ...
آقای دال
۲۲ مرداد ۹۶، ۲۳:۳۵
:/
پاسخ:
:|
هیده ...
۲۲ مرداد ۹۶، ۲۳:۳۷
یه وقتایی ؛ خواب هایی که می بینیم باعث می شه خسته تر از خواب بیدار شیم ....
پاسخ:
آره دقیقاً ... خسته م ... خیلی ...
رامین :)
۲۲ مرداد ۹۶، ۲۳:۴۲
نکنه یکی از این ترس ها همون تموم شدن درس باشه ؟

+ عین این بچه ها ک هم سن هستن و همسایه ، هر سری با دیدن هم می پرسن علوم تا صفحه چند خوندن ، تو پایان نامه صفحه چندین ؟
پاسخ:
کم و بیش اونم هست 

+ :)) من فصل اولم تازه ، مروری بر مقالات ، کلی ترجمه مونده هنوز :/
رهگذر
۲۳ مرداد ۹۶، ۰۰:۲۹
سلام
امیدوارم خوب باشید
مثلا چه ترسی؟؟ ترس بی شوهر ماندن و تا آخر به تنهائی سر کردن؟؟
راستش جز این چیز دیگه ای به ذهنم نرسید.

قابل توجه دختراااااااااااان مجرد!!
میدونستید بر طبق اصل ۱۲۱ ماده ۴ قانون مجازات اسلامی اگه زن مجرد با یک مرد تصادف کنه و منجر به نقص عضو او بشه باید با او ازدواج کنه؟؟
خوب حالا هول نشید...
خیابون پر ماشینه .. این ماشین نشد ، اون یکی هست و.....!!!


امیدوارم شوخیش بی مزه نباشه!
راستی اون جمله بالا هم شوخی هست! فردا خدای نکرده آمار تصادفات زیاد نشه و.....!! ما شانس نداریم!!!! یه بار توی عمرم شوخی کردم فردا میبینی کلی..........
پاسخ:
کاش درک کنید کی وقت شوخیه کی نیس ...
رهگذر
۲۳ مرداد ۹۶، ۰۰:۴۰
به نظر من بعضی ترس ها خوب هست و پایه و اساس منطقی پشت اون هست ، و بعضی ترس ها هم نه ؛ فکر کنم قبلا هم یه بار بهت گفتم ، اینکه به نظر من فیلم هائی که نگاه میکنی و معرفی کردی اکثرأ ترسناک هستند ، از اون ترسناک هائی که خوب نیست ، از اون ترسناک هائی که معمولا پشتشون هیچ پایه و اساس منطقی وجود نداره.

پیشنهاد میکنم زمان های ترس از حرفای کسانی مثل مولانا و اُشو بخوانی - یا اگر حوصله نداری به فایل های صوتی آقای حسین الهی قمشه ای گوش بده - من خودم معمولا اینکارو انجام میدم.

پاسخ:
فیلم دیدن یه چیز کاملا سلیقه ای هس ...
Faber Castel
۲۳ مرداد ۹۶، ۰۱:۱۷
اتفاقا احتمال سرماخوردگی توی تابستون بیشتر از زمستونه
یه سرماخوردگی کوچیکم بدک نیست، بدنت رو واسه اون سال قوی می کنه
سعی کن کمی از استرس فاصله بگیری و ذهنت رو مرتب کنی
این خواب ها توی زندگی هر کسی هست، حالا خوبه که تو خواب می بینی
بعضی ها حتما همینقدر خواب رو هم نمی بینن یا اگر می بینن به یاد نمیارن!
چقدر این روزهای سخت پشت هم خسته کنندست، یه خدا قوت اساسی واسه این مدت خستگی که پشت سر گذاشتی :)
پاسخ:
چش چش سعی میکنم :)
شخص نویسنده
۲۳ مرداد ۹۶، ۰۲:۱۷
اینکه میگن با ترسهات روبرو شو خیلی توصیه ی خوبیه ولی قبلش باید دید بدون اون ترس ها زندگی قراره چ شکلی بشه

پاسخ:
آمادگیشو ندارم ...
آقاگل ‌‌
۲۳ مرداد ۹۶، ۰۲:۵۵
علت رو بیخیال. چایی نبات بخور خوب میشی :)
.
در راستای ترس:
دوباره دور من خط میکشد یک خط قرمز رنگ
از آن خط نه، ولی از سوزن پرگار می ترسم!
چرا شک می کنم شاید کسی دنبالم افتاده
چرا از سایه افتاده بر دیوار می ترسم.
فقط اندیشه آزاد است در مغز خودت باشد
از آن اندیشه وقتی می شود گفتار می ترسم
به من گفتی دوباره هم بگو، گفتم نمیگویم!
که مثل چی، چطوری، از همان یکبار می ترسم
که گاهی با خودم میگویم این حرفت نفس گیر است
زبانت را ببر، راه نفس بگذار... می ترسم.

از روح الله احمدی و یحتمل کاملا نا مربوط.
پاسخ:
مُردم انقدر مایعات خوردم :))

اتفاقا دوس داشتم شعر ُ :) ممنونم 
مترسک ‌‌
۲۳ مرداد ۹۶، ۰۶:۵۸
نبینم کابوس ببینی یکتایی :(
پاسخ:
:(
پـــــر ی
۲۳ مرداد ۹۶، ۱۰:۰۹
ترس بدترین اتفاق ممکنه. وقتی که تو خوابها هم منعکس شه دیگه بدتر
این روزا احوال منم همینه
پاسخ:
هعی ...
میرزا ژوزف پولیتـزِر
۲۳ مرداد ۹۶، ۱۱:۱۴
میشود ادعا کرد که هرچیز ترسناکی، لزوما ترسناک نیست. اما ایهام شما از بیان موارد ترسناکی که بیان کردید، بسیار ترسناک بودند. روحتان سلامت . تنتان بی فین فین.
پاسخ:
جمله آخر :))
بانوچـ ـه
۲۳ مرداد ۹۶، ۱۲:۰۸
امان از درونیات که کلا هرچی درد جسمی هست به ادم میدن
پاسخ:
امان 
امان
امان ...
آسو نویس
۲۳ مرداد ۹۶، ۱۳:۵۲
عاخ ک گفتیی..خاب دیدن ترسا چیزیه ک مدام برای منم داره تکرار میشه
پاسخ:
مثه که این جنس خوابا بیماری واگیر داره فصل شده :/
رهگذر
۲۳ مرداد ۹۶، ۱۶:۱۰
سلام

تا حدودی درک میکنم زمان شوخی کی هست و کی نیست! و از شوخی که انجام دادم حتی یک درصد هم پشیمان نیستم(از نظر من به همون اندازه که میشد به اون حرفا نگاه طنز(همراه با واقعیت) داشت به همون اندازه هم میشد به اون حرفا نگاه جدی همراه با بی اعتنائی داشت و.... که تو(یا شما) بنا به دلایلی نگاه دوم رو انتخاب کردی ؛ که هیچ اشکالی هم نداره ؛ به هر حال هر کسی یه جوره.) من دیدم کسانی رو که در حالت هائی بدتر از این حال شما به چنین شوخی هائی خندیدند و یا با شوخی بدتر از شوخی که داشتم جوابمو دادند و.... شاید خیلی اوقات این شوخی ها و خنده هائی که داریم فقط بهانه هائی هستند که بتونیم برای چند لحظه هم که شده از اون فضا یا حس های اذیت کننده ای که در زندگی درگیرش هستیم خودمون رو رها کنیم و.... نه چیزی غیر از این.

آره ، فیلم نگاه کردن سلیقه ای هست ؛ و تاثیر بعضی فیلم ها و صحنه ها تا سالها و شایدم تا آخر عمر میتونه روی ذهن و فکر انسان تاثیر بذاره و.... همونطوری که تاثیر بعضی از کتابها و انسانها چنین هست.


حرف آخر:
من چند تا دوست وبلاگی دارم که تقریبا براشون وقت گذاشتم و...(یکی از اونها تو هستی) ترجیح دادم با یک یا چند نفر در ارتباط باشم و همدیگه رو بهتر و بیشتر بشناسیم(و باهم دوستان واقعی باشیم) تا اینکه با تعداد زیادی در ارتباط باشم(چه آقا و چه خانم) و نظرها و توجه هائی که به هم داریم سطحی باشه(یک دوستی سطحی و گذرا - به نظر من این نوع دوستی ها فقط وقت انسان رو هدر میده و....). به نظر میرسه این نوع نگاهی که دارم همه جا جواب نمیده و همه جا خوب نیست.


در صورت امکان همه نظراتم برای این پست رو نادیده بگیر(لطفا)
و فقط اینو به عنوان نظر من برای این پست در نظر بگیر!

خیلی پست تأمل برانگیزی بود ،
امیدوارم ترسها و سرماخوردگیت هرچی زودتر تمام بشه.




خدانگهدار[گل]
پاسخ:
آره خب هر کسی یه جوره ...
פـریـر بانو
۲۴ مرداد ۹۶، ۰۱:۰۲
یکتا؟ بهتری؟
پاسخ:
مهربون :)
wit ch
۲۴ مرداد ۹۶، ۱۴:۳۹
یه وقت کابوسا نبرنت..
پاسخ:
نبرتم یه وخ ... نبرتم ... 
منتظر اتفاقات خوب (حورا)
۲۴ مرداد ۹۶، ۱۶:۲۶
میگن برو تو دل چیزی که ازش میترسی!
پاسخ:
فعلا اون اومده رو مخ من !
تور تایلند
۲۵ مرداد ۹۶، ۱۵:۴۷
سلام عزیزم
وبلاگ بسیار خوب و پر محتوایی داری بهتون خسته نباشید میگم
ممنون میشم من و جزء دوستای خودت بدونی
https://www.tailand.ir/thailand-tour.html
پاسخ:
چرا منقرض نمیشن اینا ؟ 
تنهای او
۸ شهریور ۹۶، ۱۲:۰۶
آره به خدا پیش از پروانه شدن می میرند.....

نترس
محکم باش
حتی تو خوابات
تو خودت یه تنه از پس همه چی که حتی کسی فکرشم نمیکنه هم برمیای...
مواطب خودت باش رفیق
پاسخ:
این همه آرامش ـت از کجا میاد ؟ :)
maram
۲۴ آبان ۹۶، ۱۲:۱۴
http://shikhouse.ir/
پاسخ:
:|
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">