ممتد وار ...

مدتهاست خیلی خوشحال نبودم ، خیلی نخندیدم ، خیلی غصه نخوردم ، خیلی حرص نخوردم ، خیلی ناراحت نشدم ، خیلی نترسیدم ، خیلی ذوق نکردم ، خیلی استرس نگرفتم ، خیلی آروم نبودم ، خیلی آشوب نبودم... مدتهاست حس عمیقی رو تجربه نکردم، انگار همه ـشون تکراری اند. هر چی قرار باشه پیش بیاد پیش میاد، چندان فرقی نداره چقدر تلاش کنی ، چقدر زور بزنی، چقدر دست و پا بزنی یا حتی چقدر دعا کنی ... اغلب هیچ اتفاقی نمی افته ...

[1]

بعضی وقتا فکر می‌کنم همه‌ی احساساتی که لازمه، تجربه کردم و از اینجا به بعد دیگه احساس جدیدی نخواهم داشت، هر چی هست فقط یه نسخه ضعیف‌تر از احساساتی که قبلا داشتم.

  カラフル のデコメ絵文字 دیالوگی از فیلم her

پنجشنبه ۱۸ شهریور ۹۵
نظرات (۲۷)
ساکن طبقه 40
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۰:۲۲
خب اینجور مواقع باید منتظر یه اتفاق فوق العاده بود تا بتونه اون احساسات رو دوباره بیاره و شاید احساسات جدیدتر. اما خب بعضی هام مثل من میدونن دیگه اتفاقی هم قرار نیست بیفته
پاسخ:
از منتظر بودن خوشم نمیاد ! آدم ِ انتظار نیستم !
تازه توی این زندگی خطی انتظار بدترین راهه ؛)
نام‍ برده
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۰:۲۶
شاید خودت رو توی موقعیت های تازه باید قرار بدی هوم؟
پاسخ:
نقشه ات چیه ؟ ؛)
هولدن کالفیلد
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۰:۲۷
دیگه نمیتونم مقاومت کنم...
آه :(
پاسخ:
لووووووووس :))
ویار تکلم
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۰:۴۷
این اتفاق معمولا از سی سالگی یه بعد برای آدم پیش میاد. به سی سالگی خوش آمدید...
پاسخ:
دارم فکر میکنم 6 سال دیگه که برسم به 30 سالگی بازم تجربه اش کردم .
اهنگ جدید
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۰:۵۵
جالب بود حرفاتون
پاسخ:
:)
Super TeD
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۱:۰۹
قبولش ندارم ولی
پاسخ:
خیلی خوبه ، خوش به حالت :)
شان ..
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۱:۳۴
تو روی سخت قضا و قدر ندیدستی | هنوز آن چه تو را می نماید آستریست
پاسخ:
چه شعر سنگینی 
مترسک ‌‌
۱۸ شهریور ۹۵، ۰۸:۲۴
گاهی اوقات عمیق تجربه کردن احساسات (حتی حسای بد) خودشون یه لذتن؛ والا منم خیلی وقته ترس عمیق نداشتم، درسته ترس چیز خوبی نیست اما همین که عمیق تجربه‌اش کنی یعنی یه چیزی توی وجودت زنده است اما وقتی این طوری نباشی، اون چیزه یعنی رفته تو اغما...
یکی من رو از کما در بیاره :/
پاسخ:
باور میکنی به این فکر کردم که برم جامپینگ ( منی که ترس از ارتفاع دارم ) یه کم عمیق بترسم :)) 
همآ هستمـ ! دیوآنهـ ای نآرنجی صفت !
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۱
شبیه پوچی میمونه این توصیفی که کردی
پاسخ:
شبیهش نیس ، خودشه !
ریش قرمز (میلاد)
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۲:۱۴
...
پاسخ:
:)
.: جیرجیرک :.
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۳:۴۸
مثل وقتایی که دنبال یه چیزی می گردی و پیداش نمی کنی چون ذهنت عمیقن روش تمرکز کرده اما چند روز بعد یهو بی هوا چشمت بهش میفته و می بینی چقدر دست یافتنی بوده و تو اون روز ندیدیش. به نظرم این دوره هم می تونه همین طور باشه، باید اجازه داد کمی طول مدتش سپری بشه و بعد اون حسِ ناب به سراغت می آد. لازم نیست اتفاق خارق العاده ای هم بیفته لزومن، حتی ممکنه با تابیدن خورشید روی پوستت هم به حظ و کیفی جدید برسی.
پاسخ:
کلا دوران سینوسی !
هی میره هی میاد ، هر بارم از دفعه قبلی عمیق تر میشه ...
رهگذر
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۴:۲۰
سلام


هر چی قرار باشه پیش بیاد پیش میاد ، چندان فرقی نداره چقدر تلاش کنی ، چقدر زور بزنی، چقدر دست و پا بزنی یا حتی چقدر دعا کنی ... اغلب هیچ اتفاقی نمی افته ...(( از نظر تو و خیلی ها این شاید بد باشه اما.... من چنین حرفائی رو از مردم کوچه و بازار شنیدم و می شنوم(اونائیکه معمولا یا شناختی نسبت به زندگی و پروردگار عالم ندارند یا اگر شناختی هم دارند اون شناخت سطحی یا کم هست) ، اینکه دوست دارند همه چیز دست خودشون باشه و......... اما انسانهای بزرگ(اونائیکه نسبت به پروردگار عالم شناخت بیشتری دارند) از اینکه همه چیز دست انسان نیست و حرف آخر رو در نهایت پروردگار عالم میزنه شاد و خوشحالند ، و بابت این موضوع خدارو شکر میکنند.. برات توضیح میدند که چرا ، اگر کسی واقعا مشتاق فهمیدن دلیلش باشه میتونه بره و بخوانه(کتابها و حرفاشون هست).

معمولا همه انسانها در هر سنی(حتی نوزادی) دوست دارند همه چیز رو خودشون تعیین و تجربه کنند و انجام بدند(بدون دخالت هیچ فرد دیگه ای) اما اگر همین فرد دچار آسیب غیرقابل بازگشتی بشه ، اونوقت هست که میگه ای کاش کسی بود که به ما اجازه نمیداد که همه چیز دست خودمون باشه و خیلی از جاهای زندگی جلوی کارهای اشتباهمون رو میگرفت... به قول مهران مدیری: دیدم که میگم!


ای بسا چیزى را خوش نداشته باشید در حالیکه آن برای شما خوب است
و یا آنکه چیزى را دوست داشته باشید حال آنکه شرِّ شما در آن باشد
خداست که می‏داند و شما نمی‏دانید.(سوره بقره آیه ۲۱۶ )

و..

بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن.(الشعراء/217)


به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز(خدا) کنید.(حافظ)


مولانا هم توی فیه ما فیه میگفت: خدارو شکر که حرف آخر رو "در نهایت" پروردگار عالم میزنه و....

ما که نمیدونیم "در نهایت" چه چیز برامون خوب و چه چیز بد....
توکل به پروردگار عالم.


حرف آخر....
حرفی رو که من توی چندین خط طولانی زدم ، ریش قرمز(میلاد) به بهترین نحو توی چندتا نقطه بهت گفت... یکی از فرق های انسانهای بزرگ با بقیه این هست ، اینکه کوتاه صحبت میکنند.(و در عین کوتاهی معنارو هم میرسونن) با حرفاش موافقم.





خدانگهدار
پاسخ:
قشنگ شعار میدی :)
بوبک یار
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۵:۱۴
هر چی قرار باشه پیش بیاد پیش میاد، چندان فرقی نداره چقدر تلاش کنی ، چقدر زور بزنی، چقدر دست و پا بزنی یا حتی چقدر دعا کنی ... اغلب هیچ اتفاقی نمی افته ..

کاملا با این قسمت موافقم و مدتیه که کاملا حسم همینه...
پاسخ:
هر چند خودمم دچارشم ولی مطمینم یه روزی دلم برای این روزا هم تنگ میشه ....... آخه هر چی جلوتر میریم سخت تر میشه .......
یک من
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۶:۵۱
من طبق تجربه اسمشو میذارم کمبود عشق توی زندگی آدم! اگه عشق باشه واقعن واقعن بدون شعار هرروز آدم یه چیز جدید پیدا میکنه که باش حال میکنه... حال دلت که خوب باشه کلم حال خودتم خوب میشه
پاسخ:
به نظر من چندان فرقی نداره کدوم مرحله از زندگیت رو میگذرونی ، هر وقت دچار رکود و سکون و روزمرگی و عادت بشی اینجوری میشه :)
مترسک ‌‌
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۸:۰۷
جامپینگ؟ :|
نظرت چیه یه مسابقه مچ اندازی هم با کوسه سفید گشنه برگزار کنی؟ :))
پاسخ:
ای بابا :/
چرا تا من میخوام یه کار هیجان انگیز کنم یکی میزنه تو ذوقم :|
رهگذر
۱۸ شهریور ۹۵، ۱۸:۵۰
سلام

تو میتونی اینطور فکر کنی :) این که من دارم شعار میدم :)
هر کسی میتونه هر جوری که دلش میخواد فکر کنه ، تا وقتی که اون فکر باعث آسیب و اذیت دیگران نشده و نشه.




پاسخ:
آره موافقم ، به تعداد آدمای روی زمین طرز فکر وجود داره ، همشون هم محترم اند. به قول شما تا جایی که ...
هولدن کالفیلد
۱۸ شهریور ۹۵، ۲۰:۱۸
اما شما دو روز در کنار من زندگی کنی همه ی اینها رو دوباره میتونی تجربه کنی :دی
حیف من خودم ناموس دارم فقط :))
پاسخ:
باریکلا عجب آپشنایی داریناااا :))
رهگذر
۱۸ شهریور ۹۵، ۲۰:۲۱
:)

منظور من این نبود! :)
منظورم این بود که اهمیتی نداره که تو یا دیگران فکر کنید که شعاری حرف زدم و میزنم یا نه!(البته با کمال احترام) خودم میدونم چی گفتم ، و این کافیه(حداقل برای خودم). دیگران رو گول زدیم ، خودمون رو که نمی تونیم. :)

انسان بر بد و خوب خویش به خوبی آگاه است
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد!.(قیامت / آیه 14 و 15)


من این آیه بالا رو خیلی قبول دارم و....

حرف آخر..
توی گذر زمان همه چیز بهتر معلوم میشه.. اینکه چه کسی تفکراتش سطحی یا شعاری بود و اینکه چه کسی.....



روزگارتون شاد
پاسخ:
حالا بگم شعاری هم نبود دگ خیلیییییی کمال گرایانه بود !
البته این خصوصیت یه جاهایی مثبت یه جاهایی منفی :)
رهگذر
۱۸ شهریور ۹۵، ۲۲:۵۰
این نظر تو هست.... مثل شما فکر نمیکنم.
در این زمینه ها ، میتونم مثل آب خوردن برای هر حرفی که زدم کلی مثال های ساده زندگی بزنم ، اما ترجیح میدم اینکارو برای آدم خودش انجام بدم! از طرز برخورد انسانها میشه چیزهای زیادی متوجه شد.... و تو میتونی فکر کنی که شعاری یا کمال گرایانه بوده ، هر طوری که دوست داری. توی گذر زمان همه چی بهتر معلوم میشه ، به گذر زمان میسپاریم :) هرچند حالا هم معلوم هست! منتهی برای آدم خودش!.
رهگذر
۱۸ شهریور ۹۵، ۲۳:۰۵
یه چیز دیگه.
لطفا دیگه روی هوا برچسب نزن... مثلا اگر میگی حرف من شعاری یا کمال گرایانه بوده ، بیا و نشان بده و بگو.... حرفام هست ، میتونی نشان بدی که کجاش با واقعیت سازگار نداشته و شعاری یا کمال گرایانه بوده... من شاید در زمینه های دیگه شعاری صحبت کرده باشم اما در زمینه این پست تو فکر نمیکنم چنین کاری رو انجام داده باشم.

این حرفارو برای ادامه دوستی گفتم... به شخصه علاقه ای به ارتباط با کسانی که الکی و مثل آب خوردن به دیگران برچسب میزنن ندارم.... احتمال میدم خودت هم همینطوری باشی.
پاسخ:
ببین خب همیشه همه نظرات یا دیدگاهی هم جهت با ما ندارن ، نباید که انقدر زود جبهه گرفت ، کلا قصد جسارت نداشتم ، هر چند حرف بدی هم نزدم ....
میدونی ؟ من حوصله ام از این مدل بحثا که تهش هیچ نتیجه ای نداره خارج ... 
من فقط باهاتون توی این زمینه چندان هم عقیده نیستم ، همین !

گمـــــــشده :)
۱۹ شهریور ۹۵، ۰۱:۱۶
یه وب دیگه هم گفتم اینو: کلا این روزا یه دلتنگی نهان داره
:|
پاسخ:
آره دقیقا ...
هیده ...
۱۹ شهریور ۹۵، ۰۱:۲۶
به حس هایی که تجربه کرده بودم فکر نکرده بودم ...
باید بهشون فکر کنم ...
خوب شد یادم انداختی (: .
پاسخ:
فکر‌کن‌، فکر کن ... 
آوو کادو
۱۹ شهریور ۹۵، ۱۱:۵۸
اکثر ما به همین بی حسی مبتلا شدیم... بی عشقی...
پاسخ:
هر چقدرم به روی خودت نیاری از یه جا می پاشه بیرون ...
رهگذر
۱۹ شهریور ۹۵، ۱۷:۵۴
سلام

من هیچ مشکلی با تفاوت دیدگاه ها ندارم ، هیچ مشکلی.
جبهه گرفتی نبوده.. فقط از برچسبی که "بی دلیل" بهم زدی خوشم نیامد ، همین.

بحث تفاوت دیدگاه یه چیز هست و بحث "بی دلیل" برچسب زدن به دیگری یه چیز دیگه.
به شخصه ترجیح میدم با دلیل همه چیز رو بهم نشان بدند(از جمله شعاری حرف زدن) و نه از روی حرف و مثل آب خوردن بی هیچ دلیلی.

منم نه علاقه ای به این بحث ها دارم و نه در حال حاضر وقتش رو.


و...
از نظر خودم ، نظر اولی که گذاشتم کمی مناسب نبود(طوری بود که مخاطبت میتونست اونو کمی توهین آمیز تلقی کنه و متقابلا خوب جواب نده!) ، هر چند من اونو بی هیچ قصد و غرضی نوشتم و فرستادم.. فقط میخوام بگم که من دلگیری یا جبهه گرفتی ندارم :) اگر قرار به ایراد گیری باشه ، من اول از خودم ایراد میگیرم که چرا بهتر ننوشتم و.... همین.



روزگارتون شاد
پاسخ:
:)
مترسک ‌‌
۱۹ شهریور ۹۵، ۱۸:۳۷
من که نمیگم نرو اما میگم حس نمی‌کنی جامپینگ یه نمور زیادی آدرنالین‌ناکه؟ :))
پاسخ:
خو دووووس دارم :))
من از پل هوایی رد میشم‌ قلبم میاد تو حلقم ! در این حد ترس از ارتفاع دارم :)) 
مترسک ‌‌
۲۰ شهریور ۹۵، ۲۰:۴۴
در این حد؟ :))
پس داری میری اقلاً از کنار برو :))
پاسخ:
بلی :))
محمد
۲۱ شهریور ۹۵، ۱۱:۰۸
ای کاش این احساسات ضعیف تر نشن
و حداقل تو همون سطح قبل باشن
پاسخ:
معمولا پیش میرن تا تمومت کنن ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">