| مقدار گلوکز یا کالریهای مصرف شده و سوزانده شده بیربطترین پارامترها در تغییر وزن من هستن. من با خوردنِ هیچ شیرینی تَر ، غذای پُر کلسترول یا حتی لیتر لیتر دلستر هم چاق نمیشم همونطوری که با نخوردن هم لاغر نمیشم ! امّا ... امّا سنگینی یه غم در عرض یک هفته میتونه منو 5 کیلو سبکتر کنه ! تا حالا در عرض دو ماه شبیه قحطی زدههای سومالی شدین ؟! فکر کنم این مرض خود ِ " خود خوری " باشه. یه خودخوری ِ محض از مدل ِ آدم های درونگرا که از درون متلاشیات میکنه و ازت یه پوستهی بیدفاع ِ توی ذوق زدنی میسازه که بیتلنگر هم مستعد فرو ریختن ِ . تجربه بهم یاد داده وقتی به این جای کار میرسم دنبال خوشبختیهای کوچولو کوچولو بگردم ، پیداشون کنم و واسه سر ِ پا شدن منتظر هیچ عامل خارجی نباشم همین قدر ساده ، همین قدر قانع ... (خوب که فکر کنیم ماها آدم های قانعی هستیم ، زود شاد میشیم ، آسون عمیق میخندیم و راحت احساس خوشبختی میکنیم.) خوشبختانه این مرض دو جانبه س یعنی یک حال ِ خوب و شاد و سرحال هم میتونه خیلی زود منو سنگین کنه ! خوشبختیهای کوچولو کوچولو اون قدر قوی هستند که زودتر از موعد حالِ دلم ، روحم و جسمم رو خوب کنن ، مثلاً وقتی دیروز آقای پستچی مجله همشهری داستان تیر ماه رو به دستم رسوند درجا یک کیلو سنگینتر شدم ! واسه همینم تصمیم گرفتم توی این تابستون چاق بشم ! خیلی چاق ! خیلی خیلی چاق ... |
[1]
خودمونو بشناسیم ! قبل از اینکه وارد دهه سوم زندگی بشیم اونقدری خودمونو بشناسیم که بدون اینکه به دیگران یا عامل خارجی متکی باشیم از پس خودمون و احوالاتمون بربیاییم.
خودشناسی کار سختیه ولی ممکنه ...
این خودشناسی رو هم موافقم ... و البته دهه سوم زندگی ، چقدر این جمله منو به فکر فرو برد تا حالا به دهه سوم زندگی که توش هستم فکر نکرده بودم ...
دمِ عروسی ها یکم غصه میخورم لباسام اندازم بشن :)))
+ همشهری داستان هم که حرف نداره :دی
به نظر منم بهترین راه ؛ همین ِ که تو تجویز کردی (: .
hope you are good
میگم ، حالا چرا میخوای چاق بشی تنبل؟! چرا ورزشکار نمیشی؟ چرا ورزش و تناسب اندام رو انتخاب نمیکنی؟! اینکه خیلی بهتره... چون سخته و احتیاج به زحمت داره؟؟ آدم هم آنقدر تنبل!
و...
میگم ، مهندس برای اونائی که دهه سوم زندگی رو پشت سر گذاشند چه توصیه ای دارید؟
خدانگهدار
yes - i can
از شوخی گذشته ، حرفت زیباست... من فکر میکنم در هر دهه ای از زندگی که هستیم ، بهتره اینکارو انجام بدیم.. و نمیدونم چرا این حرفت منو یاد دو جمله انداخت: یکیش فکر کنم مال حسین الهی قمشه ای هست که میگه:
یه روز بالاخره همه میذارند و میرند
و ما باید دست رو در آغوش خودمان قرار بدیم...
سعی کنید هیچ عیبی نداشته باشید
باید خیلی زیبـا باشید ،
چون یه روز باید خودتون رو تحمل کنید.(حسین الهی قمشه ای)
من فکر میکنم هر کسی باید یه روز با خودش کنار بیاد و زندگی کنه ، با هر آنچه که در وجودش هست... اونائیکه مثل مولانا و حافظ وجودشون پر از عشق و زیبائی هست ، صفا و زندگی میکنن.. و اونائی هم که وجودشون پر از بدی و ظلم و ستم و کینه و... هست ، خودشون اذیت میشن.. یه چیزهائی شبیه این.
و..
oh ، my god - i"m sorry - i realized my mistake
راستی من با یکی از دوستای وبلاگی تصمیم گرفتیم سعی کنیم تا اونجائیکه امکان داره ، در نظر گذاشتن(و جواب دادن) از کلمات انگلیسی استفاد کنیم.. تو هم هستی؟ من فکر میکنم در بهتر شدن زبان انگلیسی احتمالا به هممون کمک میکنه.
goodbye
بدو ک با دس پر وارد دهه دوم بشی،از وخت نوجوونیت استفاده کن،هدر نده،بطالت نگذرون،و و و .
میدونم ک همین جمله ها چقدر جاها باعث افسردگی،اشفتگی و غیره م شده ولی خب فعلن همینه...ینی برنامه زندگیم میشه گف همین یه خطه:
یجوری عمل کن که یه مدت دیگه که از این سن(میشه گف مزخرف میشه گف فوق العاده) رد شدی پشیمون نشی،راضی باشی.
یکتا
یکتا
چقد خوب تشریح کردی
این تابستون دل خوشی های کوچولو کوچولو به امید خدا زیاد برات اتفاق بیفته و خودتم بسازی....آخه میدونی پاییز هم تو راهِ
من چند وقت یکبار میام این جا و خیمیچسبهیلی خیلی
ممنونن بابتش دختر
فقط نمیدونم چرا فقط چاق شدنه رو میبینم هیچ اثری از شاد بودن نیس :/
+به شدت از دهه سوم زندگی میترسم و متنفرم :/ انقد که همیشه ارزوی ندیدنش رو میکنم
انشالله اون اتفاق های خوبی که امسال منتظرشی رخ بده :)))))