اینکه سلامتی خیلی خوب است و ما تمام نداشتههایمان را با داشتن سلامتی میسنجیم و کفهی سلامتی ـمان بر همه چیز این دنیا چیره است و کلاً با داشتنش هی خودمان به خودمان و دیگران به ما دلگرمی میدهند، فرآیند تازه و جدیدی نیست ! ولی اینکه یکی مثل من از سالهای دور دلش میخواسته عینک بزند کمی خُل وضعانه است ! حتی دُز این خُل وضعی وقتی به چشم میآید که بنده با 0.25 نزدیک بینی و 0.25 آستیگماتی در حالی که در پوست خود نمیگنجیدم بدو بدو با ذوق و شوق وافری رفتهام دنبال عینک ! بعد مدیونید اگر فکر کنید نشستهام رو به روی آینه و با عینکم همه جور ژستی را تمرین کردهام :)) وجداناً اخم با عینک جذابتر نیست ؟! یا همین که هر چند دقیقه یک بار انگشت سبابه دستت بر عینک بکوبد و همزمان ابروهایت با شیب ملایمی بالا برود و یا مثلاً وقتی کار بیخ پیدا میکند و زیادی جدی میشوی یک دستی عینکت را در بیاوری و یک نفس عمیق بلند بکشی ... (-B
صیقل دل چشم جانرا کار عینک میکند ...
خوشبحالت . من که عینکی نیستم :(
چون عینک اصلا و ابدا بهم نمیاد :( حتی عینک دودی :(
منم این طوری بودم . حتی یادم ِ یه دورانی رفتم شیشه ساده زدم به عینک و می زدم به چشمم !! ( البته خیلی وقت پیش ...خیلی :دی. )
ولی بهت قول می دم به احتمال 99 درصد یه روزی ( اگه شماره ی چشمت رفت بالاتر ) ازش خسته می شی (: .
+از دوم راهنمابی عینک میزنم و هیچ وقت از داشتنش خوشحال نبودم و هیچ ژست زیبایی رو با آن پیدا نکردم و حتی هیچ کدام از فریم هایی که داشتم، به صورتم نمی آمدند!
من 4 ساله عینک میزنم ولی اینقد بهش بها نداده بودم.؛))
البته منم 5-6 سال پیش خیلی دلم می خواست عینکی بشم. و وقتی هم عینکی شدم کلی ذوق داشتم اما الان که عینکم 4 سالشه یخورده اذیت می کنه. نمیشه ازم جدا بشه :))
:)
من سوم راهنمایی یه چشمم 0.25 شده بود عینک گرفتم بقول شما خوشحال و خندان.ولی سال بعدش چشمم درست شد.
بعد پیش دانشگاهی شد 0.5،دوباره یه چشم فقط، باز خوشحال عینیک زدم.دوباره سال بعدش خوب شد!:|
امیدوارم چشات سالم باشه همیشه:)
ولی وقتی بیست سال مجبور باشی عینک بزنی تا بتونی همه چیزو ببینی
وقتی که نتونی ورزشایی مثل والیبال و بسکتبال رو ادامه بدی، چون توپ به عینکت میخورده و کج می شده
وقتی با هر بار دکتر رفتن بفهمی شماره چشمت بالا رفته...
وقتی صبح که از خواب بیدار میشی، همه ی دنیا برات تیره و تار باشه و مجبور باشی عینکت رو پیدا کنی تا ساعت دیواری رو ببینی...
همه اینا باعث میشه که عینکی که باشی، خیلی هم دوستش نداشته باشی...
امیدوارم این عینک همیشه با همین شماره و همینقدر دوست داشتنی باقی بمونه:)
اندر معایب عینک یکیش چایی خوردنه. شیشه ش بخار می کنه. اولاش نمی شه با عینک چایی بخوری. بعدا حرفه ای می شی یاد می گیری.
گم شدنش هم که بماند. تمیز کردنش هم که واویلا
بی عینک بودن خیلی جذاب تر است ، همیشه مجبوری جهان رو از پست شیشه ببینی ، انگار زندانی هستی
عینکی شدم :-\
البته زیاد نیازمندش نیستم...واسه اونای که بی عینک دیدشون
خیلی کم میشه..عینک عذاب دهنده میشه یجورایی
چه گرایشی می خوانی الان؟
+ من حتی به جیغ کشیدن داشت میرسید کارم موقع تست فریم ها.
+ چی شد که یهو من دیگه اینجا نیومدم؟اصلن یادم نمیاد.