همه ، همیشه ، همه جا حتی صوری و به صرف کلام ، معتقدند که قضاوت کردن اشتباه است. اشتباهتر میدانی چیست؟! این که قضاوت اشتباهت را بیان کنی ، به واژه بکشی و خواه ناخواه آن را به ذهن بقیه تزریق کنی! نمیدانم چه کسی ، کجا ، چه موقع ، برای چه در گوش ما دخترها پچ پچ کرد و از پسرها بد گفت! که فلاناند و بهمان... که از آن موقع هر خوبی دیدیم گذاشتیم به حساب بدیهای نکردهشان! که هی گارد گرفتیم! که بدیهایشان را هی بولد کردیم و این خوبی و مردانگیها فراموشمان شد... بیا یادمان بیاید که در تاریکی غروبهای زمستان دُز مردانگیاش آنقدری بود که تاکسی را برای دخترها بگذارد و خودش برود سراغ ماشینهای شخصی ؛ در ترمینال آنقدر حواسش بود که بی هیچ حرفی ، چمدان سنگینات را روی هوا بلند کند ؛ به قدری قابل اعتماد بود که بتوانی حرفت را بدون ترس بزنی... ؛ آنقدری مهربان بود که پروژهاش را با تو نصف کند ؛ و شاید در دنیای مردانهاش آنقدری تنها بود که سنگ صبور خطابت کند ؛ و حتماً آنقدری از احساسات سر در می آورد که نگران ِ نگرانیهایت باشد ؛ و من خودم دیدهام ذوق و قریحهاش را چنان روی واژهها سُر میداد که انگار واژهها جادو شده باشند ، سحر شده باشند... بیانصافیست دنیای مردانه را تا این حد زمخت و بیروح بدانیم ، بیا مومن باشیم به رنگی رنگی بودن ِ این دنیای مردانه که برایمان سیاه ترسیم کرده بودند ...
نه مردی با اسب آمد و نه مردی در باران رفت ...
[این پست رو بشنوید]
یکتا جان یه چی بگم باورت میشه؟ اگرم باورت نمیشه مجبوری باور کنی که موقع خوندن این مطلب برای اولین بار دلم برای مرد بودنم سوخت، بغض کردم؛
میدونی چیه؟ خودمون هم مقصریم، ما خودمون همجنسای خودمون رو خوب میشناسیم، پس طبیعیه که پدر شما و برادر شما و حتی همسر شما، شما رو از جنس مخالفت بترسونه اما یادمون رفته به شمای دختر و شمای خواهر و حتی شمای همسر، این رو هم توضیح بدیم که اگه یکی بده، در قِبَلِش دو نفر خوبن؛ خودم رو منظورم نیست، بدون تعارف میگم که بدترین مرد دنیام؛
ولی... ولی نه، باید بگم کاش... کاش همه خانوما طرز تفکر شما رو داشتن، کاش همه پدرا و برادرا و همسران، به دخترا و خواهرا و همسرانشون این رو یاد میدادن که همه رو به یک چشم نبینن و قدرت تمییز دادن رو هم به کار بگیرن؛ و در مقابلش هم به ما مردا یاد میدادن که در درجه اول مَرد باشیم و بعدش نر...
نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه اما... انسانم آرزوست...
میدونی چیه؟ خودمون هم مقصریم، ما خودمون همجنسای خودمون رو خوب میشناسیم، پس طبیعیه که پدر شما و برادر شما و حتی همسر شما، شما رو از جنس مخالفت بترسونه اما یادمون رفته به شمای دختر و شمای خواهر و حتی شمای همسر، این رو هم توضیح بدیم که اگه یکی بده، در قِبَلِش دو نفر خوبن؛ خودم رو منظورم نیست، بدون تعارف میگم که بدترین مرد دنیام؛
ولی... ولی نه، باید بگم کاش... کاش همه خانوما طرز تفکر شما رو داشتن، کاش همه پدرا و برادرا و همسران، به دخترا و خواهرا و همسرانشون این رو یاد میدادن که همه رو به یک چشم نبینن و قدرت تمییز دادن رو هم به کار بگیرن؛ و در مقابلش هم به ما مردا یاد میدادن که در درجه اول مَرد باشیم و بعدش نر...
نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه اما... انسانم آرزوست...
چه صدای دلنشینی یکتا جان و چه پست قشنگی ,نه مرد ها اینقدر هیولان نه زن ها اینقدر پیچیده که میگن , هر جنسیتی فرمول خودش رو داره و توی هردوش هم آدم خوب و بد خیلی زیاد هست نه باید بیش از حد خوشبین و ساده بود و نه بدبین و با دیدی سیاه , فقط باید منصفانه به آدم ها نگاه کرد و فرصت اثبات داد حالا هر جنسیتی که دارن , فقط مهم انسانیتشون هست
تیتر من رو یاد این شعر انداخت:
”مردآمد که بماند”
تو آمده ای
و من تازه کلاس اولم!
من را
روی نیمکتی از مژه هایت بنشان!
تا ببینی
در یک پلک بهم زدنت
چگونه با سواد می شوم
دستم را بگیر
و روی تخته ی سیاه گیسوانت بچرخان!
و "مرد آمد" را با من تکرار کن
"مرد آمد"
"مرد در باران آمد"
"مرد با اسب آمد..."
آنقدر تکرار کن!
تا مرد بماند!
بماند و با تو
الفبای زندگی را یاد بگیرد.
محسن حسینخانی
”مردآمد که بماند”
تو آمده ای
و من تازه کلاس اولم!
من را
روی نیمکتی از مژه هایت بنشان!
تا ببینی
در یک پلک بهم زدنت
چگونه با سواد می شوم
دستم را بگیر
و روی تخته ی سیاه گیسوانت بچرخان!
و "مرد آمد" را با من تکرار کن
"مرد آمد"
"مرد در باران آمد"
"مرد با اسب آمد..."
آنقدر تکرار کن!
تا مرد بماند!
بماند و با تو
الفبای زندگی را یاد بگیرد.
محسن حسینخانی
سلام
مگه قرار نبود من دیگه نیام و نظر نذارم؟ پس من حالا اینجا چکار میکنم و چرا دارم نظر میذارم؟ آخه این چه وضعشه!!!
احساس کردم این پستت کمی بدآموزی داره!! نمیدونم!
به نظر من *کمی* اغراق کردی.. خدائیش نظر دخترا نسبت به ما مردها یا پسرها اونقدرها هم بد نیست! اگر بد بود که این همه به ما مردها(در زمینه های مختلف) اعتماد نمیکردند!
چقدر عکس یا فیلم دخترهای *بدبخت* توی اینترنت هست که پسره احمق جواب اعتماد اون دختر رو با نامردی داده؟ یا متاسفانه چقدر حوادث ناگواری اتفاق افتاده و... که بعضی مردها پاسخ اعتماد اون زن یا دختر رو با نامردی و در نهایت گرفتن جانش بهش دادند.. گاهی به طور اتفاقی چیزهائی توی صحفه های حوادث و... دیدم یا خوندم که باعث شده ذهنم روزها مشغول باشه و ناآرام... گاهی نتونستم شبو استراحت کنم.
متاسفانه پاسخ بعضی از اعتماد کردن های شما خانمها به آقایون ، در نهایت مساوی میشه با تباه شدن زندگیتون ، گاهی برای همیشه.
به نظر من ، این خوبه که شما خوبی های مردهارو هم ببینید.. اما هرچه بیشتر احتیاط کنید بهتره... چون ممکنه خدا نخواسته ، گاهی جواب اون اعتمادتون مساوی بشه با تباه شدن زندگیتون برای همیشه.
من با نظر دوستت آقا مصطفی بیشتر موافقم..
و...
برام زیاد اتفاق افتاده که یه خانم بنا به دلایلی بهم اعتماد نکرده ، یا نتونسته اعتماد کنه.. در نهایت درک و تحسینش کردم(به نظرم هرکی که درک نمیکنه ، اون دیگه مشکل خودشه! به نظرم اتفاقا از این آدمها بیشتر باید ترسید و دور شد و فاصله گرفت).. اینطوری بهتره.... بهتره بگم با توجه به جامعه و دنیائی که ما در حال حاضر در اون زندگی میکنیم ، اینطوری بهتره. و خوش به سعادت اون مرد یا مردانی که جواب اعتماد خانمهارو با خوبی و انسانیت و مردانگی میدن.. و خوش به حال اون خانمهائی که چنین مردانی رو میبینن. هر دو طرف.
حرف آخر..
منتظرم یه روز بیای بنویسی ، اون پسره بود که توی ترمینال چمدانم رو بلند میکرد ،
آمده خواستگاریت... تو هم بهش بله گفتی. :)
خیلی از ازدواج ها اینطوری صورت میگیره! از چمدان بلند کردن و یا پیش هم درس خواندن و...
دختر: بابا می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟
بابا : نه نمیشه ، برو اتاقت درس بخون.
دختر: چرا آخه بابا؟
پدر: واسه اینکه سالها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه!
خدا حافظ و نگهدارتون
مگه قرار نبود من دیگه نیام و نظر نذارم؟ پس من حالا اینجا چکار میکنم و چرا دارم نظر میذارم؟ آخه این چه وضعشه!!!
احساس کردم این پستت کمی بدآموزی داره!! نمیدونم!
به نظر من *کمی* اغراق کردی.. خدائیش نظر دخترا نسبت به ما مردها یا پسرها اونقدرها هم بد نیست! اگر بد بود که این همه به ما مردها(در زمینه های مختلف) اعتماد نمیکردند!
چقدر عکس یا فیلم دخترهای *بدبخت* توی اینترنت هست که پسره احمق جواب اعتماد اون دختر رو با نامردی داده؟ یا متاسفانه چقدر حوادث ناگواری اتفاق افتاده و... که بعضی مردها پاسخ اعتماد اون زن یا دختر رو با نامردی و در نهایت گرفتن جانش بهش دادند.. گاهی به طور اتفاقی چیزهائی توی صحفه های حوادث و... دیدم یا خوندم که باعث شده ذهنم روزها مشغول باشه و ناآرام... گاهی نتونستم شبو استراحت کنم.
متاسفانه پاسخ بعضی از اعتماد کردن های شما خانمها به آقایون ، در نهایت مساوی میشه با تباه شدن زندگیتون ، گاهی برای همیشه.
به نظر من ، این خوبه که شما خوبی های مردهارو هم ببینید.. اما هرچه بیشتر احتیاط کنید بهتره... چون ممکنه خدا نخواسته ، گاهی جواب اون اعتمادتون مساوی بشه با تباه شدن زندگیتون برای همیشه.
من با نظر دوستت آقا مصطفی بیشتر موافقم..
و...
برام زیاد اتفاق افتاده که یه خانم بنا به دلایلی بهم اعتماد نکرده ، یا نتونسته اعتماد کنه.. در نهایت درک و تحسینش کردم(به نظرم هرکی که درک نمیکنه ، اون دیگه مشکل خودشه! به نظرم اتفاقا از این آدمها بیشتر باید ترسید و دور شد و فاصله گرفت).. اینطوری بهتره.... بهتره بگم با توجه به جامعه و دنیائی که ما در حال حاضر در اون زندگی میکنیم ، اینطوری بهتره. و خوش به سعادت اون مرد یا مردانی که جواب اعتماد خانمهارو با خوبی و انسانیت و مردانگی میدن.. و خوش به حال اون خانمهائی که چنین مردانی رو میبینن. هر دو طرف.
حرف آخر..
منتظرم یه روز بیای بنویسی ، اون پسره بود که توی ترمینال چمدانم رو بلند میکرد ،
آمده خواستگاریت... تو هم بهش بله گفتی. :)
خیلی از ازدواج ها اینطوری صورت میگیره! از چمدان بلند کردن و یا پیش هم درس خواندن و...
دختر: بابا می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟
بابا : نه نمیشه ، برو اتاقت درس بخون.
دختر: چرا آخه بابا؟
پدر: واسه اینکه سالها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه!
خدا حافظ و نگهدارتون
سلام
بزرگواری
چون ممکنه نگاه خودت و بعضی از خانمها با گذاشتن این پست عوض شده باشه(یا عوض بشه) و احتیاطتون کمتر... به نظر من هرچی بیشتر احتیاط کنید ، براتون بهتر هست... توی صفحه های حوادث پر هست از سرنوشت بد یا خیلی بد خانمهائی که جواب اعتمادشون با بدترین شکل ممکن داده شده.. گاهی جواب بعضی از اعتمادها ممکنه براتون خیلی خیلی گران تمام بشه... خودتون میدونید.
یه جائی خواندم که شکسپیر گفته:
*شیطان برای رسیدن به مقصودش ، به کتاب آسمانی هم استناد میکند...*
به نظرم به ظاهر حرفا و کارهای هرکسی هم خیلی راحت اعتماد نکنید.. خدا میدونه پشت *بعضی* از حرفا و گفته های بعضی اشخاص چه نیت شوم و یا شیطانی هست... در ظاهر خوب نشان میدند اما....... همین چند هفته پیش(توی روزنامه ها خواندم) یکی از پسرهای تقریبا مطرح کشورمون عکس های بعضی از خانمها(دوستاش) رو توی فضای اینترنتی پخش کرده(خدا میدونه اون دختر و خانواده ش چطور با این موضوع کنار آمدند) و بعدش مدعی شده که موبایل و صفحه فیس بوکش هک شده ؛ و این کار ، کار اون نیست.. اما پلیس فتا حرفاشو تا همین چند روز پیش رد کرده بود ، اما هنوز تحقیقاتشون ادامه داره.... تا اونجائیکه میتونید همیشه احتیاط کنید ، و بقیه ش توکل و اعتماد به خدا.
و شاید این جمله پائین گاهی اوقات به دردتون بخوره.
هیچ کس از قلب شما به شما نزدیکتر و راستگو تر نیست
بنابراین از کسانی که قلب پاک شما آنان را به خود نمی پذیرد دوری کنید.( سقراط )
حرف آخر..
نمیدونم تا کی میتونم توی فضای نت شرکت داشته باشم ، فقط میدونم باید سعی کنم برای مدتی کمتر بیام.
خدانگهدارتون
بزرگواری
چون ممکنه نگاه خودت و بعضی از خانمها با گذاشتن این پست عوض شده باشه(یا عوض بشه) و احتیاطتون کمتر... به نظر من هرچی بیشتر احتیاط کنید ، براتون بهتر هست... توی صفحه های حوادث پر هست از سرنوشت بد یا خیلی بد خانمهائی که جواب اعتمادشون با بدترین شکل ممکن داده شده.. گاهی جواب بعضی از اعتمادها ممکنه براتون خیلی خیلی گران تمام بشه... خودتون میدونید.
یه جائی خواندم که شکسپیر گفته:
*شیطان برای رسیدن به مقصودش ، به کتاب آسمانی هم استناد میکند...*
به نظرم به ظاهر حرفا و کارهای هرکسی هم خیلی راحت اعتماد نکنید.. خدا میدونه پشت *بعضی* از حرفا و گفته های بعضی اشخاص چه نیت شوم و یا شیطانی هست... در ظاهر خوب نشان میدند اما....... همین چند هفته پیش(توی روزنامه ها خواندم) یکی از پسرهای تقریبا مطرح کشورمون عکس های بعضی از خانمها(دوستاش) رو توی فضای اینترنتی پخش کرده(خدا میدونه اون دختر و خانواده ش چطور با این موضوع کنار آمدند) و بعدش مدعی شده که موبایل و صفحه فیس بوکش هک شده ؛ و این کار ، کار اون نیست.. اما پلیس فتا حرفاشو تا همین چند روز پیش رد کرده بود ، اما هنوز تحقیقاتشون ادامه داره.... تا اونجائیکه میتونید همیشه احتیاط کنید ، و بقیه ش توکل و اعتماد به خدا.
و شاید این جمله پائین گاهی اوقات به دردتون بخوره.
هیچ کس از قلب شما به شما نزدیکتر و راستگو تر نیست
بنابراین از کسانی که قلب پاک شما آنان را به خود نمی پذیرد دوری کنید.( سقراط )
حرف آخر..
نمیدونم تا کی میتونم توی فضای نت شرکت داشته باشم ، فقط میدونم باید سعی کنم برای مدتی کمتر بیام.
خدانگهدارتون
مرد برای من واژه ی مقدسی هست ، واتفاقا پر از لطافت اما ازنوع
مردونه!
چون من مردبودن رو با پدرم شناختم...
وپدرم نه تنها برای من ومادرم مردانگی کرده..فداکاری کرده
مهربانی کرده...بلکه بعنوان یک مرد دراجتماع هم
خیلی مردونگی ازش دیدم...
حسه خوبی دارم به واژه ی مرد ومردانگی ومردانه مهربان بودن
ومردانه از خودگذشتن...
ولی میدونی چیه...من کم مردی دیدم که واقعا مرد باشه!!
حقیقتا توزندگیم ،مردی مث بابام ندیدم...
اینو نمیگم چون پدرخودمه...نه... مردی که واقعا مردباشه
کمه اینروزا...
مردی که مردانه مردانگی کنه...کمه!
اما اگه پیداشد...بی شک تمام حسه خوبی که نوشتی
راجع به اون مرد صدق میکنه ! :-)
+مردا موجودات :-\ خوبی هستن!
اما همه "مذکر " ها لزوما لایق اسم مرد نیستن :-)
مردونه!
چون من مردبودن رو با پدرم شناختم...
وپدرم نه تنها برای من ومادرم مردانگی کرده..فداکاری کرده
مهربانی کرده...بلکه بعنوان یک مرد دراجتماع هم
خیلی مردونگی ازش دیدم...
حسه خوبی دارم به واژه ی مرد ومردانگی ومردانه مهربان بودن
ومردانه از خودگذشتن...
ولی میدونی چیه...من کم مردی دیدم که واقعا مرد باشه!!
حقیقتا توزندگیم ،مردی مث بابام ندیدم...
اینو نمیگم چون پدرخودمه...نه... مردی که واقعا مردباشه
کمه اینروزا...
مردی که مردانه مردانگی کنه...کمه!
اما اگه پیداشد...بی شک تمام حسه خوبی که نوشتی
راجع به اون مرد صدق میکنه ! :-)
+مردا موجودات :-\ خوبی هستن!
اما همه "مذکر " ها لزوما لایق اسم مرد نیستن :-)
سلام
تو میگی حماقت و احمق بودن ، اما به نظر من خیلی اوقات حماقت نبوده ، اعتماد بوده(من اینطوری دیدم) ، دختره فکر کرده میتونه اعتماد کنه و احتیاجی به پیشداوری و بدبینانه نگاه کردن نیست اما.... در هر صورت من چیزی که فکر میکردم خوب هست بهتون بگم رو گفتم ، بقیه ش دیگه به تصمیم خودتون برمگیرده... هر جوری که دوست دارید فکر کنید و هر راهی که فکر میکنید درست هست رو برید.
خدا یار و نگهدارتون
تو میگی حماقت و احمق بودن ، اما به نظر من خیلی اوقات حماقت نبوده ، اعتماد بوده(من اینطوری دیدم) ، دختره فکر کرده میتونه اعتماد کنه و احتیاجی به پیشداوری و بدبینانه نگاه کردن نیست اما.... در هر صورت من چیزی که فکر میکردم خوب هست بهتون بگم رو گفتم ، بقیه ش دیگه به تصمیم خودتون برمگیرده... هر جوری که دوست دارید فکر کنید و هر راهی که فکر میکنید درست هست رو برید.
خدا یار و نگهدارتون
سلام
تا اونجائیکه یادم هست(اگر اشتباه نکنم) ، توی درس آمار یه قانونی بود با این مضمون که ، یه کار خوب و درست همیشه خوب هست حتی اگر نتیجه ای که به دنبال داره اشتباه از آب در بیاد ، و یه کار بد و نادرست همیشه اشتباه هست حتی اگر نتیجه ای که به دنبال داره خوب و سودآور باشه... من معمولا همیشه اینو به قسمت های دیگه زندگی هم تعمیم میدم...
از نظر من نیت و قصد گذاشتن این پست یه نیت و قصد *خوب* بوده....
به شخصه ، به عنوان یه مرد!! بابت این حُسن نیتی که به آقایون داشتی ، بابت سعی و تلاشی که در هرچه بهتر شدن ارتباط ما و خانمها داشتی ازت ممنونم :)
یه روز یه مرد از خدا می پرسه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟
خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی
دوباره می پرسه: پس چـرا ناقص العقلـه؟
خدا هم درجواب سوال مرد پاسخ میده:
واسه این که تورو دوست داشته باشه...!
برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه ،
ولى در عمل ، مثل کریم آق منگل زندگى میکنم.
goodbye
تا اونجائیکه یادم هست(اگر اشتباه نکنم) ، توی درس آمار یه قانونی بود با این مضمون که ، یه کار خوب و درست همیشه خوب هست حتی اگر نتیجه ای که به دنبال داره اشتباه از آب در بیاد ، و یه کار بد و نادرست همیشه اشتباه هست حتی اگر نتیجه ای که به دنبال داره خوب و سودآور باشه... من معمولا همیشه اینو به قسمت های دیگه زندگی هم تعمیم میدم...
از نظر من نیت و قصد گذاشتن این پست یه نیت و قصد *خوب* بوده....
به شخصه ، به عنوان یه مرد!! بابت این حُسن نیتی که به آقایون داشتی ، بابت سعی و تلاشی که در هرچه بهتر شدن ارتباط ما و خانمها داشتی ازت ممنونم :)
یه روز یه مرد از خدا می پرسه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟
خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی
دوباره می پرسه: پس چـرا ناقص العقلـه؟
خدا هم درجواب سوال مرد پاسخ میده:
واسه این که تورو دوست داشته باشه...!
برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه ،
ولى در عمل ، مثل کریم آق منگل زندگى میکنم.
goodbye
بعله دیگه اینجوریاست :)
به نظرم هر چقدر جزئیات و اطلاعات ما از یک پدیده و چیزی، کمتر باشه احتمال خطا توی قضاوت کردن هایمان بالاتر میره؛ به عنوان مثال یکی از تاکتیک های جنگ این است که اطلاعات شما نسبت به مردم کشور دشمن رو به حداقل میرسونند و اطلاعات خود رو جایگزین می کنند که بعله اینها خود شیطانند و الخ در صورتی که مثلا شما توی اون کشور چند سالی زندگی کرده باشی دیگه نمی تونی اطلاعاتی به جز قضاوت تجربی خودت رو بپذیری و جنس اطلاعاتت بیشتر به واقعیت و حقیقیت نزدیکه.
خوب شد اینجا باز دوباره بازگشایی شد :)
به نظرم هر چقدر جزئیات و اطلاعات ما از یک پدیده و چیزی، کمتر باشه احتمال خطا توی قضاوت کردن هایمان بالاتر میره؛ به عنوان مثال یکی از تاکتیک های جنگ این است که اطلاعات شما نسبت به مردم کشور دشمن رو به حداقل میرسونند و اطلاعات خود رو جایگزین می کنند که بعله اینها خود شیطانند و الخ در صورتی که مثلا شما توی اون کشور چند سالی زندگی کرده باشی دیگه نمی تونی اطلاعاتی به جز قضاوت تجربی خودت رو بپذیری و جنس اطلاعاتت بیشتر به واقعیت و حقیقیت نزدیکه.
خوب شد اینجا باز دوباره بازگشایی شد :)
این ها غول های چراغ جادوانند
پشت بند سختی و زمختی هایشان ،مهربانی های مسکوتشانجادو میکند....
قضاوت نکنیم بذاریم هرکسی خودش و فقط خودش امتحان خودش رو پس بده تو زندگیمون....
بحث خوبی بود ممنون به خاطرش یکتای جان
دلم خواست یه شب که دارم موج رادیو رو تنظیم میکنم صدای مهربونت دستم و متوفق کنه و گوشام مهمون لحن دلنشینت...
خیلی ممنون از این نوع بیان
چسبید.
یکتای او باشی
پشت بند سختی و زمختی هایشان ،مهربانی های مسکوتشانجادو میکند....
قضاوت نکنیم بذاریم هرکسی خودش و فقط خودش امتحان خودش رو پس بده تو زندگیمون....
بحث خوبی بود ممنون به خاطرش یکتای جان
دلم خواست یه شب که دارم موج رادیو رو تنظیم میکنم صدای مهربونت دستم و متوفق کنه و گوشام مهمون لحن دلنشینت...
خیلی ممنون از این نوع بیان
چسبید.
یکتای او باشی
اگه دوست داشتید و موافق بودید خبر بدید وبلاگ های همدیگر رو دنبال کنیم.
+ امضا صآب خونه