نه مردی با اسب آمد و نه مردی در باران رفت ...
 

همه ، همیشه ، همه جا حتی صوری و به صرف کلام ، معتقدند که قضاوت کردن اشتباه است. اشتباه‌تر می‌دانی چیست؟! این که قضاوت اشتباهت را بیان کنی ، به واژه بکشی و خواه ناخواه آن را به ذهن بقیه تزریق کنی! نمی‌دانم چه کسی ، کجا ، چه موقع ، برای چه در گوش ما دخترها پچ پچ کرد و از پسرها بد گفت! که فلان‌اند و بهمان... که از آن موقع هر خوبی دیدیم گذاشتیم به حساب بدی‌های نکرده‌شان! که هی گارد گرفتیم! که بدی‌هایشان را هی بولد کردیم و این خوبی و مردانگی‌ها فراموشمان شد... بیا یادمان بیاید که در تاریکی غروب‌های زمستان دُز مردانگی‌اش آنقدری بود که تاکسی را برای دخترها بگذارد و خودش برود سراغ ماشین‌های شخصی ؛ در ترمینال  آنقدر حواسش بود که بی هیچ حرفی ، چمدان سنگین‌ات را روی هوا بلند کند ؛ به قدری قابل اعتماد بود که بتوانی حرفت را بدون ترس بزنی... ؛ آنقدری مهربان بود که پروژه‌اش را با تو نصف کند ؛ و شاید در دنیای مردانه‌اش آنقدری تنها بود که سنگ صبور خطابت کند ؛ و حتماً آنقدری از احساسات سر در می آورد که نگران ِ نگرانی‌هایت باشد ؛ و من خودم دیده‌ام ذوق و قریحه‌اش را چنان روی واژه‌ها سُر می‌داد که انگار واژه‌ها جادو شده باشند ، سحر شده باشند... بی‌انصافی‌ست دنیای مردانه را تا این حد زمخت و بی‌روح بدانیم ، بیا مومن باشیم به رنگی رنگی بودن ِ این دنیای مردانه که برایمان سیاه ترسیم کرده بودند ... 

 
[این پست رو بشنوید]
 
سه شنبه ۲۹ دی ۹۴
نظرات (۵۱)
صآب خونـِ
۲۹ دی ۹۴، ۲۱:۱۸
سلام
اگه دوست داشتید و موافق بودید خبر بدید وبلاگ های همدیگر رو دنبال کنیم.
+ امضا صآب خونه
پاسخ:
من دلی کار میکنم ، دلی میرم باقی دوستان هم دلی میان حتی اگه همدیگه رو دنبال نکنیم و کامنتی نذاریم ...
من با دلی بودن این جریان موافق ترم :)
Mr. Moradi
۲۹ دی ۹۴، ۲۱:۲۲
جالب شرح دادین :)
درست میگید :))
پاسخ:
جالب انگیزناک خوندین جناب :)
♫ شباهنگ
۲۹ دی ۹۴، ۲۱:۲۳
آنقدر حواسش بود که بی‌هیچ حرفی، چمدان سنگین‌م را روی هوا بلند کند؛
به قدری قابل اعتماد بود که بتوانم حرفم را بدون ترسی بزنم؛
و شاید در دنیای مردانه‌اش آنقدری تنها بود که سنگ صبور خطابم کند؛
و حتماً آنقدری از احساسات سر در می آورد که نگران ِ نگرانی‌هایم باشد؛

:)
پاسخ:
؛)
هولدن کالفیلد
۲۹ دی ۹۴، ۲۱:۳۶
چقدر در مورد من نوشتی انگار :|
از خود راضی نیستم، ولی خودم رو میبینم توی مَرد این جریان
پاسخ:
منم خودتو می بینم ، بهت میاد این مدلی باشی ؛)
خانومی ...
۲۹ دی ۹۴، ۲۱:۳۸
آره راست میگی . مرد ها خیلی مردونه تر از چیزی که فکر میکردیم حواسشون به ما هست ...
پاسخ:
پس حواسمون باشه که حواسشون هست ؛)
خاتون .
۲۹ دی ۹۴، ۲۲:۰۲
اینهمه فاصله انداختن بینمون که آخرش شد یه بی اعتمادی همیشگی ته دلمون ، خراب شدن ذهنتیت و درست پیش نرفتن رابطه هامون.
خاتون .
۲۹ دی ۹۴، ۲۲:۲۰
اینهمه فاصله انداختن بینمون که آخرش شد یه بی اعتمادی همیشگی ته دلمون ، خراب شدن ذهنتیت و درست پیش نرفتن رابطه هامون.
پاسخ:
بی اعتمادی همیشگی ... 
هیده ...
۲۹ دی ۹۴، ۲۲:۲۱
اون قضاوت اشتباه که هیچی ...
ولی یه وقتایی بعضی هاشون بهت ثابت می کنند که لایق این قضاوت هستن و بر عکس بعضی هاشون به معنی واقعی کلمه شرمنده ات می کنند به خاطر اون قضاوت نا به جا .
پاسخ:
هر جفتشو تجربه کردم ... 
مترسک ‌‌
۲۹ دی ۹۴، ۲۲:۲۶
یکتا جان یه چی بگم باورت می‌شه؟ اگرم باورت نمی‌شه مجبوری باور کنی که موقع خوندن این مطلب برای اولین بار دلم برای مرد بودنم سوخت، بغض کردم؛
می‌دونی چیه؟ خودمون هم مقصریم، ما خودمون هم‌جنسای خودمون رو خوب می‌شناسیم، پس طبیعیه که پدر شما و برادر شما و حتی همسر شما، شما رو از جنس مخالفت بترسونه اما یادمون رفته به شمای دختر و شمای خواهر و حتی شمای همسر، این رو هم توضیح بدیم که اگه یکی بده، در قِبَلِش دو نفر خوبن؛ خودم رو منظورم نیست، بدون تعارف میگم که بدترین مرد دنیام؛
ولی... ولی نه، باید بگم کاش... کاش همه خانوما طرز تفکر شما رو داشتن، کاش همه پدرا و برادرا و همسران، به دخترا و خواهرا و همسران‌شون این رو یاد می‌دادن که همه رو به یک چشم نبینن و قدرت تمییز دادن رو هم به کار بگیرن؛ و در مقابلش هم به ما مردا یاد می‌دادن که در درجه اول مَرد باشیم و بعدش نر...
نمی‌دونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه اما... انسانم آرزوست...
پاسخ:
بله متوجه منظورتون شدم :) 
این یه واقعیتِ که طول کشید تا بهش برسم ... طول کشید تا خلاف این تفکرات غلط رو بتونم ببینم و درک کنم ...
اختیار دارین جناب ، شما که از خوبای روزگارید :)
آوو کادو
۲۹ دی ۹۴، ۲۲:۵۷
بسیار جالب بود که این پست رو هم خوندم و هم شنیدم :-)

+به نظرم عقاید غلط دیکته شده و محدودیت های موجود باعث شده که اکثر دخترها و پسر ها دشمنِ لفظیِ هم شوند!

+خیلی خوشحالم که یک نفر متوجه شد که دنیای مردانه هم میتونه رنگی رنگی باشه :-)
پاسخ:
خیلی وقت بود میخواستم یه همچین کاری کنم ، وقتشو نداشتم ! 

+ فکر کن توی 6 سالگی توی مقطع پیش دبستانی کلاس به دو گروه دخترونه و پسرونه تقسیم میشد و شعار میدادیم : پسر شیرن مثل شمشیرن ! پسرا شلنگن دست بزنی می لنگن و دختر بادکنکن دست بزنی میترکن و از این دست حرفها !!! فکر کن چقدر این باورهای غلط ریشه داره که یه بچه 6 ساله که هیچی نمیدونه رو مجبور به گارد گرفتن میکنه !!! واقعا جای فکر داره ...

+ اتفاقاً شاید جالب باشه بدونید که همین شما جماعت وبلاگ نویس یادم دادین که دنیای شما هم رنگی رنگی ِ :)
Ghazal Azadi
۲۹ دی ۹۴، ۲۳:۰۳
حرف حق جواب نداره! :)
پاسخ:
که حرفم حقه ؟؟؟  ممنووووووووووووووون :)
فاطیما کیان
۳۰ دی ۹۴، ۰۰:۱۳
چه صدای دلنشینی یکتا جان و چه پست قشنگی ,نه مرد ها اینقدر هیولان نه زن ها اینقدر پیچیده که میگن , هر جنسیتی فرمول خودش رو داره و توی هردوش هم آدم خوب و بد خیلی زیاد هست نه باید بیش از حد خوشبین و ساده بود و نه بدبین و با دیدی سیاه , فقط باید منصفانه به آدم ها نگاه کرد و فرصت اثبات داد حالا هر جنسیتی که دارن , فقط مهم انسانیتشون هست
پاسخ:
ممنون فاطیما جانِ خوبِ من :)
کمترین کاری که میتونیم کنیم که بدون پیش داوری بریم جلو ! فقط همین ...
saied davoodi
۳۰ دی ۹۴، ۰۰:۱۵
تیتر من رو یاد این شعر انداخت:

”مردآمد که بماند”

تو آمده ای
و من تازه کلاس اولم!
من را
روی نیمکتی از مژه هایت بنشان!
تا ببینی
در یک پلک بهم زدنت
چگونه با سواد می شوم
دستم را بگیر
و روی تخته ی سیاه گیسوانت بچرخان!
و "مرد آمد" را با من تکرار کن
"مرد آمد"
"مرد در باران آمد"
"مرد با اسب آمد..."
آنقدر تکرار کن!
تا مرد بماند!
بماند و با تو
الفبای زندگی را یاد بگیرد.
محسن حسینخانی
پاسخ:
خیلی فوق العاده بود ، ممنونم ازتون :)
نگار :)
۳۰ دی ۹۴، ۰۱:۰۸
بعد از مدتها با یه پست عالی برگشتی :)))

از مردها در ذهن دخترها یه هیولا ساختن..باید این نگرش رو تغییر داد..
پاسخ:
عالی نگاه شماست نگار جانم :*

واقعاً همینطوریه ! یه غول ساختن برامون !!!
مداد مغزی
۳۰ دی ۹۴، ۱۶:۲۵
خیلی خیلی ممنون...
+
آره...
عمراس ک داره میگذره....
پاسخ:
من هنوزم باورم نمیشه خب ! خیلی تبریک خیلی خیلی زیااااااااااااااااااااااد ^_^
مصطفی موسوی
۳۰ دی ۹۴، ۲۳:۰۹
بنده به عنوان یه مرد پیشنهاد میکنم همون تصور قبلی رو داشته باشین! والا!
پاسخ:
اینا یعنی دنیاتون سیاهه ؟؟؟ یعنی باید بترسم ؟؟؟ 
من فقط میخوام بدون پیش داوری و قضاوت بهتون نگاه کنم ! دارم اشتباه میکنم جناب موسوی ؟
صبا ...
۳۰ دی ۹۴، ۲۳:۲۰
امیدوارم نظرت تغییر نکنه یکتای عزیز:)
پاسخ:
نظرم اینه که بدون پیش داوری و قضاوت برم جلو ، همین :) 
والا انسانیت ربطی به جنسیت نداره به نظرم صبا جان ِ خوب :)
بانو...
۱ بهمن ۹۴، ۰۱:۳۲
من هم چنین مردهایی رو میشناسم که میشه بهشون اعتماد کرد.
پاسخ:
خوبه که وجود دارن ، هستن ... که می بینیمشون :)
مصطفی موسوی
۱ بهمن ۹۴، ۰۴:۵۶
والا با وجود این پیش داوری ها عم سر دختر خانومای بیچاره داره کلاه های گشاد میره چه برسه به این که بخوان فرض رو بر حسن نیت بذارن
پاسخ:
متوجه منظورتون هستم ولی منظور من صرفاً پیش داوری و قضاوت نکردن بود ...
ضمن اینکه یعنی تاوان "حماقت" چند نفر رو باید همه بدن ؟؟؟ 
مصطفی موسوی
۱ بهمن ۹۴، ۰۵:۰۰
البته خودم شخصا بین مردها انسان واقعی بیشتر دیدم تا بین زنها ! و خب تا انسان واقعی هم بیشتر!
پاسخ:
الان شما داری پیش داوری و قضاوت میکنیا ؛)
خب خیلی طبیعیه که همونجور که من با خانمها خیلی بیشتر سر و کار دارم شما هم با آقایون بیشتر سر و کار دارین و چون این جامعه آماری هم جنس هامون دور و برمون بیشترتره مسلماً به قول شما انسان تر هم بیشتر توشون یافت میشه ، اینطور نیست ؟ :)
صبا ...
۱ بهمن ۹۴، ۱۰:۰۷
ای جااانم :))
منم که گفتم امیدوارم نظرت تغییر نکنه،منظورم به همین بدون پیشداوری خواندن آدم ها بود؛)
اینکه نظرت تغییر نکنه به افتادن اتفاقات خوب در درون و بیرون تو برمی گرده و من برات در اون جمله این آرزوی خوب رو داشتم قربون چشات:*
پاسخ:
ممنونم صبااااا :)
سعی میکنم نظرم تغییر نکنه ! سعی میکنم ...
شیدا
۱ بهمن ۹۴، ۱۳:۵۲
صدای خودت بود؟^_^ میشه همه ی پستا شنیدنی باشن؟ :)))
پاسخ:
بلی ^_^ خوب بود حالا ؟
تنبل میشینااااااااااا ولی باژه هر موقع وقت کردم و حال و حوصله ش بود به روی چشم :)
رهگذر
۱ بهمن ۹۴، ۱۴:۴۳
سلام

مگه قرار نبود من دیگه نیام و نظر نذارم؟ پس من حالا اینجا چکار میکنم و چرا دارم نظر میذارم؟ آخه این چه وضعشه!!!
احساس کردم این پستت کمی بدآموزی داره!! نمیدونم!


به نظر من *کمی* اغراق کردی.. خدائیش نظر دخترا نسبت به ما مردها یا پسرها اونقدرها هم بد نیست! اگر بد بود که این همه به ما مردها(در زمینه های مختلف) اعتماد نمیکردند!

چقدر عکس یا فیلم دخترهای *بدبخت* توی اینترنت هست که پسره احمق جواب اعتماد اون دختر رو با نامردی داده؟ یا متاسفانه چقدر حوادث ناگواری اتفاق افتاده و... که بعضی مردها پاسخ اعتماد اون زن یا دختر رو با نامردی و در نهایت گرفتن جانش بهش دادند.. گاهی به طور اتفاقی چیزهائی توی صحفه های حوادث و... دیدم یا خوندم که باعث شده ذهنم روزها مشغول باشه و ناآرام... گاهی نتونستم شبو استراحت کنم.

متاسفانه پاسخ بعضی از اعتماد کردن های شما خانمها به آقایون ، در نهایت مساوی میشه با تباه شدن زندگیتون ، گاهی برای همیشه.


به نظر من ، این خوبه که شما خوبی های مردهارو هم ببینید.. اما هرچه بیشتر احتیاط کنید بهتره... چون ممکنه خدا نخواسته ، گاهی جواب اون اعتمادتون مساوی بشه با تباه شدن زندگیتون برای همیشه.


من با نظر دوستت آقا مصطفی بیشتر موافقم..
و...
برام زیاد اتفاق افتاده که یه خانم بنا به دلایلی بهم اعتماد نکرده ، یا نتونسته اعتماد کنه.. در نهایت درک و تحسینش کردم(به نظرم هرکی که درک نمیکنه ، اون دیگه مشکل خودشه! به نظرم اتفاقا از این آدمها بیشتر باید ترسید و دور شد و فاصله گرفت).. اینطوری بهتره.... بهتره بگم با توجه به جامعه و دنیائی که ما در حال حاضر در اون زندگی میکنیم ، اینطوری بهتره. و خوش به سعادت اون مرد یا مردانی که جواب اعتماد خانمهارو با خوبی و انسانیت و مردانگی میدن.. و خوش به حال اون خانمهائی که چنین مردانی رو میبینن. هر دو طرف.



حرف آخر..
منتظرم یه روز بیای بنویسی ، اون پسره بود که توی ترمینال چمدانم رو بلند میکرد ،
آمده خواستگاریت... تو هم بهش بله گفتی. :)
خیلی از ازدواج ها اینطوری صورت میگیره! از چمدان بلند کردن و یا پیش هم درس خواندن و...


دختر: بابا می تونم برم پیش دوستم درس بخونم؟
بابا : نه نمیشه ، برو اتاقت درس بخون.
دختر: چرا آخه بابا؟
پدر: واسه اینکه سالها پیش مامانت هم میومد پیش من درس بخونه!




خدا حافظ و نگهدارتون
پاسخ:
سلام

+ خوش اومدین :)
+ بدآموزی ؟؟؟ چرا ؟؟؟ به خاطر این 4 تا مثالی که زدم ؟؟؟ صرفاً مثال بود ! این نوشته صرفاً یه پست ! اینطور نیس ؟ :)
+ من فقط دارم میگم بدون پیش داوری و قضاوت بریم جلو ! همین ... کاری به حماقت این و اون ندارم ! و به شدت معتقدم تاوان حماقت احمق ها رو همه نباید بدن ! 
+ منتظر نباش چون من اصلا چمدون حمل نمیکنم :))
++ پست م رو با دُز بالا خوندین ؛)
نازمست
۱ بهمن ۹۴، ۱۹:۵۵
یکتا .. صدات چقد دل نشینه
تازه یادم اومد چقد دلتنگتم...
پاسخ:
نازمست ؟؟؟ ای بی معرفت ... معلومه کجایی دختر ؟؟؟ 

اتفاقا همین دیروز یه سر رفتم وبلاگ آقا رضا ، چه خاطراتی داشتیمااااااااااااااااا ، هعی روزگار ... میگم از آقا رضا خبر نداری ؟؟؟
رهگذر
۲ بهمن ۹۴، ۰۲:۵۰
سلام
بزرگواری
چون ممکنه نگاه خودت و بعضی از خانمها با گذاشتن این پست عوض شده باشه(یا عوض بشه) و احتیاطتون کمتر... به نظر من هرچی بیشتر احتیاط کنید ، براتون بهتر هست... توی صفحه های حوادث پر هست از سرنوشت بد یا خیلی بد خانمهائی که جواب اعتمادشون با بدترین شکل ممکن داده شده.. گاهی جواب بعضی از اعتمادها ممکنه براتون خیلی خیلی گران تمام بشه... خودتون میدونید.


یه جائی خواندم که شکسپیر گفته:
*شیطان برای رسیدن به مقصودش ، به کتاب آسمانی هم استناد میکند...*

به نظرم به ظاهر حرفا و کارهای هرکسی هم خیلی راحت اعتماد نکنید.. خدا میدونه پشت *بعضی* از حرفا و گفته های بعضی اشخاص چه نیت شوم و یا شیطانی هست... در ظاهر خوب نشان میدند اما....... همین چند هفته پیش(توی روزنامه ها خواندم) یکی از پسرهای تقریبا مطرح کشورمون عکس های بعضی از خانمها(دوستاش) رو توی فضای اینترنتی پخش کرده(خدا میدونه اون دختر و خانواده ش چطور با این موضوع کنار آمدند) و بعدش مدعی شده که موبایل و صفحه فیس بوکش هک شده ؛ و این کار ، کار اون نیست.. اما پلیس فتا حرفاشو تا همین چند روز پیش رد کرده بود ، اما هنوز تحقیقاتشون ادامه داره.... تا اونجائیکه میتونید همیشه احتیاط کنید ، و بقیه ش توکل و اعتماد به خدا.

و شاید این جمله پائین گاهی اوقات به دردتون بخوره.

هیچ کس از قلب شما به شما نزدیکتر و راستگو تر نیست
بنابراین از کسانی که قلب پاک شما آنان را به خود نمی پذیرد دوری کنید.( سقراط )


حرف آخر..
نمیدونم تا کی میتونم توی فضای نت شرکت داشته باشم ، فقط میدونم باید سعی کنم برای مدتی کمتر بیام.


خدانگهدارتون
پاسخ:
بازم میگم تاوان حماقت احمق ها رو همه نباید بدن !
نمیدونم واقعا !!! من هر چی میگم شما حرف خودتونو میزنین !
از یه پست ساده و متنی که صرفا میخواد بگه پیشداوری و قضاوت ممنوع رسیدین به حوادث روزنامه :|

هر وقت دوست داشتین بیایین ... :)

نرگس
۲ بهمن ۹۴، ۰۹:۳۴
نمردیم یکی پیدا شد تا از این بشرای دو پا خوب بگه !

منم میگم خوبن فقط خوب بودنشون زمخت، خیلی باید ریز شد تا به دل بچسبه ...:p


*چمدان سنگین‌ات را روی هوا بلند کند*
اصلا اگر مرد نبوداا ما خانمااا سر 20 سالگی از دیسک کمر داشتیم یا از جابه جایی اجسام سنگین فلج بودیم :d
پاسخ:
اینکه هی از بد و بدی ها میگیم عادت خوبی نیس ، قبول دارم ...

خوب بودناشون رو انگاری باید کشف کنی ! سر راست نیست :))

والا ! کی خونه تکونی میکرد پس ؟ شیشه ها رو بگو :))
محمد علی
۲ بهمن ۹۴، ۱۲:۴۷
لایک و لایک و لایک
و دیگر هیچ
پاسخ:
اشتباه گرفتی جناب ! اینجا لایک نمیدن ! نظر میدن ؛)
مترسک ‌‌
۲ بهمن ۹۴، ۱۳:۲۶
از اون روز هی می‌خوام بگم اما هی نگفتم ولی دیگه نتونستم که نگم! میگما صدات چقدر شبیه مریم حیدرزاده است... [آیکن عرق شرم روی پیشونی]
پاسخ:
یعنی در این حد صدام جیغ جیغیه ؟؟؟؟؟ 

کشتمت !!! :))))
نگین ...
۲ بهمن ۹۴، ۱۷:۱۵
دو نقطه قلب
پاسخ:
:3>
 
این چیه دیگه نگین جانم ؟؟؟ :))
خانوم ِ لبخند:)
۲ بهمن ۹۴، ۱۷:۲۳
چه خوبه که با صدای خودت شنیدیم این پست رو یکتای جان :)

منم با نوشته ات موافقم... این جبهه گیری های بی مورد، این حساسیت های از روی نمیدونم چی... اینا باعث شد فقط اختلافات بین دو جنس پررنگ بشه. یادمون رفت لطافت های روح مردونه رو هم میشه لمس کرد.
پاسخ:
خوشحالم دوس داشتی بانو لبخند ^_^
یک آشنا
۲ بهمن ۹۴، ۱۹:۰۸
ببین تو این این مملکت هوا گرگ ، میشه ، هوایی که گرگا میش میشن ،
اینا رو قبول دارم که گفتی !
و در اخر اضافه میکنم ، تنها شخصیته فرده که قابل احترام و اعتماده ، نه جنسیتش ، نه باورش و...... ، فقط شخصیت
پاسخ:
اوه اوه چه جمله سنگینی بود !

باور و عقاید و اعتقاد جزیی از شخصیت محسوب نمیشه یعنی ؟؟؟
دختری درمِه
۲ بهمن ۹۴، ۲۲:۲۴
مرد برای من واژه ی مقدسی هست ، واتفاقا پر از لطافت اما ازنوع
مردونه!
چون من مردبودن رو با پدرم شناختم...
وپدرم نه تنها برای من ومادرم مردانگی کرده..فداکاری کرده
مهربانی کرده...بلکه بعنوان یک مرد دراجتماع هم
خیلی مردونگی ازش دیدم...
حسه خوبی دارم به واژه ی مرد ومردانگی ومردانه مهربان بودن
ومردانه از خودگذشتن...
ولی میدونی چیه...من کم مردی دیدم که واقعا مرد باشه!!
حقیقتا توزندگیم ،مردی مث بابام ندیدم...
اینو نمیگم چون پدرخودمه...نه... مردی که واقعا مردباشه
کمه اینروزا...
مردی که مردانه مردانگی کنه...کمه!
اما اگه پیداشد...بی شک تمام حسه خوبی که نوشتی
راجع به اون مرد صدق میکنه ! :-)

+مردا موجودات :-\ خوبی هستن!
اما همه "مذکر " ها لزوما لایق اسم مرد نیستن :-)

پاسخ:
حرفات قبول ، درست ...
ولی مگه همه هم جنس های خودمون خوبن ؟؟؟ 
بی انصافیه انقدر بدبینانه در موردشون قضاوت کنیم ، نه ؟
به نظرم هنوزم مثل پدرامون وجود دارن ... هنوزم مردونگی هست ... :)
دختری درمِه
۲ بهمن ۹۴، ۲۲:۲۷
به علاوه ی اینکه لذت بردم از آرامش کلام وصدای دلنشینتون :-)
پاسخ:
اوه ! چه تعریفی ^_^ ممنون ممنون [آیکون خجالت]
دختری درمِه
۳ بهمن ۹۴، ۰۰:۳۷
موافقم همه مونث ها هم لایق اسم زن نیستن!

ولی بنظرم جامعه ای که مردش ،واقعا مرد نباشه
دچار آسیب بیشتری میشه تا جامعه ای که زنش ،واقعا زن نباشه

+من دید خوب وامیدوارانه ای به پیداشدن وبودن
مردهایی شبیه به پدرانمون اما ازنسل جدید دارم
انشالا روزبروز تعدادشون زیادبشه :-)
پاسخ:
من با فیفتی فیفتی این جریانات موافق ترم ... 
هی توپو نندازیم تو زمین هم ! قطع به یقین الان آقایون معتقدن جامعه ای که خانم هاش ... ! القصه ...

+ ان شالله :)
رهگذر
۳ بهمن ۹۴، ۰۶:۲۴
سلام

تو میگی حماقت و احمق بودن ، اما به نظر من خیلی اوقات حماقت نبوده ، اعتماد بوده(من اینطوری دیدم) ، دختره فکر کرده میتونه اعتماد کنه و احتیاجی به پیشداوری و بدبینانه نگاه کردن نیست اما.... در هر صورت من چیزی که فکر میکردم خوب هست بهتون بگم رو گفتم ، بقیه ش دیگه به تصمیم خودتون برمگیرده... هر جوری که دوست دارید فکر کنید و هر راهی که فکر میکنید درست هست رو برید.



خدا یار و نگهدارتون
پاسخ:
درود

اعتماد الکی اسمش به نظرم حماقت !
به هر حال ممنون از نظرت :)
مترسک ‌‌
۳ بهمن ۹۴، ۰۹:۲۳
صدای مریم حیدرزاده مگه جیغه؟ :|
صداشو دوس دارم آخه :))
صدای شما هم خوبه، نکش منو، فعلاً تا 99 سالگیم خیلی مونده :D
پاسخ:
جیغ جیغیِ به نظرم :))
Ghazal Azadi
۳ بهمن ۹۴، ۱۶:۵۶
خواهشمندم ؛)
پاسخ:
:)
رهگذر
۳ بهمن ۹۴، ۱۹:۰۵
سلام

تا اونجائیکه یادم هست(اگر اشتباه نکنم) ، توی درس آمار یه قانونی بود با این مضمون که ، یه کار خوب و درست همیشه خوب هست حتی اگر نتیجه ای که به دنبال داره اشتباه از آب در بیاد ، و یه کار بد و نادرست همیشه اشتباه هست حتی اگر نتیجه ای که به دنبال داره خوب و سودآور باشه... من معمولا همیشه اینو به قسمت های دیگه زندگی هم تعمیم میدم...

از نظر من نیت و قصد گذاشتن این پست یه نیت و قصد *خوب* بوده....
به شخصه ، به عنوان یه مرد!! بابت این حُسن نیتی که به آقایون داشتی ، بابت سعی و تلاشی که در هرچه بهتر شدن ارتباط ما و خانمها داشتی ازت ممنونم :)


یه روز یه مرد از خدا می پرسه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟
خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی
دوباره می پرسه: پس چـرا ناقص العقلـه؟
خدا هم درجواب سوال مرد پاسخ میده:
واسه این که تورو دوست داشته باشه...!



برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه ،
ولى در عمل ، مثل کریم آق منگل زندگى میکنم.




goodbye
پاسخ:
:)) 
یک آشنا
۳ بهمن ۹۴، ۲۳:۰۷
خیر به نظر من نمیشه
پاسخ:
ممنون از نظرتون :)
آرام
۴ بهمن ۹۴، ۱۲:۲۲
بحث دیکته کردن نیست...کفه ی اون یکی مردا سنگین تره...استثنائاتش به تور خوش شانسا میخوره...
پاسخ:
با این حساب من خیلی خوش شانسم ؛)

+ راستشو بخوای زیاد باهات موافق نیستم ! همه رو که با یه چوب نمیزنن ...
یکی یدونه!
۴ بهمن ۹۴، ۱۳:۵۵
اخی....آره!
پاسخ:
:)
علی محمدرضایی
۴ بهمن ۹۴، ۱۶:۰۴
سلام پایه ی تبادل لینکم راستی خیلی وبلاگ عالیییییییییییییییییییی داری دوس دارم به هم سربزنیم
پاسخ:
:)
شیدا
۴ بهمن ۹۴، ۱۶:۱۶
صدات مهربونه :) انگار آدم میخواد بپره بغلت!خخخخخ
پاسخ:
بغل سفت ^_^
عطار کوچولو
۵ بهمن ۹۴، ۰۱:۵۱
مطلب خوب و با نگاه تازه‌ای بود ولی...
واقعا مرد‌ها انقدرها ساده و بی آلایش نیستند، "برای دختر ها..."

حق؛
پاسخ:
این همه بد دلی رخنه کرده تو وجودمون !
منم با نوشتن یه پست خیلی چیزایی که خوندم و شنیدم و با چشم دیدم ، یادم نمیره ... مگه میشه آدم یادش بره ؟
به خدا منم دارم توی این جامعه ای که شما زندگی میکنین ، زندگی میکنم ... منم همه ی اون چیزایی که شماها می دونین ، می دونم ...
ولی میخوام بدون قضاوت و پیشداوری باشم ، همین و همین و همین :)
شقایق رمضان پور
۵ بهمن ۹۴، ۰۲:۰۶
تا حد خوبی عالی بود:)
ممنون(گل)
پاسخ:
خوب و عالی نگاه شماست :)
یاسمین پرنده ی سفید
۵ بهمن ۹۴، ۰۷:۲۲
سلام
پستت برام جالب بود. البته خیلی حرفا براش دارم
اما خیلی چیزاشو باهات موافقم:)

شاد باشی بانو:)
پاسخ:
ممنون از نگاهت ^_^

افشین ..
۵ بهمن ۹۴، ۲۲:۴۲
بعله دیگه اینجوریاست :)
به نظرم هر چقدر جزئیات و اطلاعات ما از یک پدیده و چیزی، کمتر باشه احتمال خطا توی قضاوت کردن هایمان بالاتر میره؛ به عنوان مثال یکی از تاکتیک های جنگ این است که اطلاعات شما نسبت به مردم کشور دشمن رو به حداقل میرسونند و اطلاعات خود رو جایگزین می کنند که بعله اینها خود شیطانند و الخ در صورتی که مثلا شما توی اون کشور چند سالی زندگی کرده باشی دیگه نمی تونی اطلاعاتی به جز قضاوت تجربی خودت رو بپذیری و جنس اطلاعاتت بیشتر به واقعیت و حقیقیت نزدیکه.
خوب شد اینجا باز دوباره بازگشایی شد :)
پاسخ:
چه مثال خوبی زدین :) مرسی ...

یه جوری میگین انگار اینجا رو بسته بودم !
خب الان باید کم بودنامو به روم بیارین ؟؟؟ :))
مترسک ‌‌
۷ بهمن ۹۴، ۰۹:۱۶
نوچ! نیست به نظرم :D
پاسخ:
؛)
تنهای او
۱۸ بهمن ۹۴، ۲۰:۳۸
این ها غول های چراغ جادوانند
پشت بند سختی و زمختی هایشان ،مهربانی های مسکوتشانجادو میکند....

قضاوت نکنیم بذاریم هرکسی خودش و فقط خودش امتحان خودش رو پس بده تو زندگیمون....

بحث خوبی بود ممنون به خاطرش یکتای جان

دلم خواست یه شب که دارم موج رادیو رو تنظیم میکنم صدای مهربونت دستم و متوفق کنه و گوشام مهمون لحن دلنشینت...
خیلی ممنون از این نوع بیان
چسبید.

یکتای او باشی
پاسخ:
لطف داری ... ذوق مرگ شدم الان :))
شما موجشو تنظیم کنید اطاعت امر میکنم :)

◇◆چ ◆◇
۱۰ فروردين ۹۵، ۱۰:۳۹
خب الحمدلله یه نفر هم حقوق مرد رو دید...
الرجال هم الذین حبطت اعمالهم و در آمد اجدادهم ...
پاسخ:
بله دگ ؛)
فآطمهـ تنهآ
۲۳ فروردين ۹۵، ۱۹:۵۲
عآلی بود،خودتون نوشتید؟ محشر بود!

ازاین به بعد نوشته هات میخونم،حسِ خوب دارن
پاسخ:
با اجازتون بله ! 
عالی نگاه شماست بانو :) 
باعث افتخار منه ^_^

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">