اینقدر وقتی اینارو بابام از سر کار میاورد دوس داشتم بشکنمشون هنوزم همون حسو دارم

کلاً یه بار افتخار دیدار «ایشان»ـو پیدا کردم همون یه بارم بلد نبودم باهاش کار کنم نمی‌دونم انداختمش کجا :D

:-)))

اون موقعی که من تازه کامپیوتردار شده بودم سی‌دی کم کم داشت جای خودشو باز می‌کرد و شروع افول فلاپی بود :))

ما بهش می گفتیم "دیسکت"!
با چه ذوقی روش چندتا عکس مکس بازیگرا یا منظره و اینارو که از اینترنت گرفته بودم، می ریختم روش می بردم واسه دخترخاله م:))) فکرکنم نهایت چهارپنج تا عکس روش جا می شد:))

زمان کامپیوتر خریدن ما نمیگم سی دی نبود. سی دی بود ، منتهی کم بود!
اگرم بود هرکسی رایتر نداشت. یعنی سی دی رم بود که فقط میخوند! و لذا ما هم از فلاپی خاطره نمیگم نداریم، داریم، منتهی کم داریم!

من یه زمانی خاطراتم تو این فلاپیا ذخیره میکردم !! بعد روش مینوشتم :

* ویروسی !! خطر پکیدن *

مثلا کسی فوضولی گل نکنه بره سراغش !!
یه همچین مغزی بودم خواهر جان :D

خییییلیییی نوستالژیکه :-)))

عهه از اینا ^ــ^
اون قسمتش هست که فلزیه بعد درمیاد ؟
اونو من چند تا برگه میچسبوندم بهش بعد به عنوان دفتر مشق عروسکام استفاده میکردم :)))

یادش به خیر ..نسلش منقرض شده ...:)

واااااایـــــــــی چه حس نوستالژیکی و چه خاطراتی که زنده شدن..آخـــــی 3>

آخی یادش به خیر...
یادم ه می خواستم توش عکس بریزم، فقط دو سه تا جا شد
اونم با کیفیت عکس های اون موقع : )

من خیلی خیلی کم یادمه اینارو...
زمانِ ما بیشتر سی دی بود...
فقط یادمه که این جای فلاپی ها تو کیس برام جالب بود که چجوریه :) دخترعمومم که چهار سال ازم بزرگتره هیچ وقت یه بار هم که شده بهم از اینا نداد که امتحان کنم :|

بسی حال میدهد پیدا کردن اینجور چیزها :)

با اون صدای فلاپی درایوشون...

من معتاد شده بودم ب کشیدن اون قسمت غیر پلاستیکیش. همش میکشیدمش سمت راست و بعد بخاطر حالت فنریش برمیگشت سر جاش :)

این چه کاربردی داره؟؟؟(مهرزاد در حال سوت زدن)

من بچه بودم همش اون تیکه کشویی رو میزدم کنار ببینم چطوری توش نوشته میشه !
بعد میگفتن که نباید اینکارو بکنی ، نور بهش بخوره محو میشه ! خخخخ

نوستالژی دهه شصتیاست کلا:))
اولین تحقیقمو زدم تو فلاپی بردم...اووووووووووووووووووووت فک کن:)

اون سالی که شروع کرده بودم کامپیوتر یاد بگیرم کلی با اینا سرو کله میزدم بعدش سی دی و فلش حالمان را جا اورد ^_^

عههههه از اینا د:
چقدر زودم خراب می شدن. من پشته ای فلاپی داشتم که کار نمی کرد! د:

سلام


عنوان پستتت خیلی زیبا بود ، حداقل برای من ،
یاد بعضی از حرفا و شعرهای حافظ افتادم ، مثل:


یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود..

یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می‌کشت
معجز عیسویت در لب شکرخا بود..

یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس اُنس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود..

یاد باد آن که رُخت شمع طرب می‌افروخت
وین دل سوخته پروانه ناپروا بود..

یاد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب
آن که او خنده مستانه زدی صهبا بود..

یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایت‌ها بود..

یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود..

یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است ، آن جا بود..

یاد باد آن که به اصلاح شما می‌شد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود.



دوست داشتم یه انسان خیلی دانا میآمد و این شعر حافظ رو به درستی برام تفسیر میکرد. من فکر میکنم یه معنای خیلی عمیق پشت این حرفاش هست که برای ما قابل درک نیست.


و..
....

دوستای مردم گنج پیدا میکنن ، دوستای ما فلاپی!
خدایا آخه این وضعشه؟؟ :)

داداشم قبلنا ازینا داشت به من نمیداد دست بزنم بهشون:|| من همیشه فکر می کردم توشون اطلاعات سریه :))

فلاپی !
بصورت افقی در هوای آزاد پرتشون کن یه حالی میده فررررر میخوره :)

یادش بخیر 1 مگ به زور توش جا میشد... با آهن ربا هم اطلاعات خراب میشد... در زمان مدرسه روی فلاپی برای معلم تحقیق می بردیم :)

از صدقه سر داداش خیلی بزرگتر، ما از این فلاپی ها که قبلنا بهش می گفتیم دیسکت، زیاد دیدیم. جعبه جعبه حتی!

اره واقعا
قبلنا هرکی تو وسایلش فلاپی داشت خیلی ادم مهمی حساب میشد،ی برد بود!
من بیشتر دوس داشتم این قسمت فنری دریچش رو بکشم و بعد رها کنم و بگه چق!

اهههههههههههههههههههههههههههه فلاپییییییییییییییییییییییییییی

ببین کی اینجااااست دوست خوبم

تا دو سال پیش من بعضا ازش استفاده می کردم تا اینکه این کامپیوتر جدید رو که خریدم انداختمشون دور
ضمنا من موندم شریف تهران از کی تا حالا شهر شده

=))
فک کن بخوای اینا رو روی لپ تاپ ببینی و نشه!

من فقط دیدمش تا حالا

کار سی دی رو میکرده ؟

اینو از کجا پیدا کردی؟ :)

وااای از اینا ^_^ مامانم اینقد از اینا داشت منم آرزو داشتم که میداشتم :)) ولی نمیدونستم باهاشون چیکار میکنن :/

تازه چند وخت پیش تو یه کارتون اسم یه هیولای گنده فلاپی بود :| بعد من هر چی فک میکردم اینو کوجا شنیدم یادم نمیومد :))

اا چه جالب ولی من اسمشو نمیدونستم：|
تاحالام استفاده نکرده ام：|

آخیییییی :))
منم یه دونه سبز فسفری شو دارم :) یادمه اون موقع ها رنگی هاش مثلا خیلی جدید بود :)

یاااااا علی!

یادش بخیر سه تا عکس می ریختیم توش پر می شد... :|
صفحه شو در بیار باهاش کسوف نگاه کن D:

یادش بخیر. خدایش بیامرزاد و رحمت کناد.

آخی ! فلاپی ! درایو A :))))))))

اخ اخ من با این کلی خاطره دارم :)

الان این پست تو باعث شد من یه پست بنویسم :))

کلی خاطرات زنده کردید از ما [لبخند]

عایا بیان کامنت خوار است؟ آیا بیان به روح اعتقاد دارد؟ آیا منظور بیان این است که من کامنت نگذارم؟
:|

نه. واقعا کامنت گذاشته بودم. لینک پست رو هم گذاشته بودم تو بوک مارکا که بیام جوابشو ببینم :|
این اولین وبلاگ بیانی نیست که کامنتمو خورده :| قبلن تو وبلاگ آقای روانی هم این مشکلو داشتم :|

خیلی ممنون بخاطر پست بالایی...یه قسمتی از پستامو برگردوندم :)

منم هنوز یدونه از این فلاپیا دارم باید بگردم پیداش کنم:))
مثل کارت های اینترنت که می خریدیم... آیندگان هیچ وقت نمی فهمن ما چه حسی به اینا داشتیم :))

نشد
برای من نشد ...
فقط از دوسه تا از پستام کش داشت :(

اوه من عاااشقه این فلاپیا بودم. چقدر مطلب توی دانشگاه روشون ذخیره کردم..آخ آخ..یادش بخیر..

برای پست موقت اون بالا،برگردوندن آرشیو فقط واسه کسانیه که وبلاگشون سالمه؛اما اونایی که کلا مدیریت و اسم و خود وبلاگشون از بین رفته چی؟؟؟

پیشاپیش تفلد عید شما مبارک! :D
اینم از اینا:
http://bayanbox.ir/view/289674331362058842/happyYekta414Birthday.jpg

آرامیس خانوم امتحان کن. وبلاگای بالکل نابود شده ای هم هست که ازش آرشیو داره:) دیدم که می گم:)))
چه نظرات این پست بامزززززه بود. درایو A از همممه باحال تر بود:)) منم اصلا یادم نبود.
وقتی می خوندم داشتم فکر می کردم احتمالا نسل آینده پست بزاره عکس فلش و هارد و اینا بزاره بگه نوستالژی بعد نسل بعدشون بگه واااااای اینا دیگه چیه ما ندیدیم!:))))

سلام
یه وقتی من رفتم بندر و چند جعبه از این فلاپی ها به قیمت پایین گیرم اومد. برای کارهای دانشگاه خیلی نیاز داشتم. یادش به خیر کلی بچه ها بهم التماس کردن ولی بهشون ندادم. اصلا هم خسیس نبودم ولی نمی دونم چرا این کار رو نکردم. حالا یه جعبه کامل دست نخورده دارم که به درد موزه می خوره.

بیان که نمی‌گه کد اشتباهه و کامنتو ثبت نمیکنه رو نمیشه کاری کرد ولی برای بلاگ اسکای وقتی بهتون گفت کد اشتباهه، متنِ کامنتتونو کپی کنید و اون صفحه رو خودتون مجددا باز کنید یا ریلود کنید و به ریلودِ خودکاری که میگه کد اشتباهه اکتفا نکنید. معمولن وقتی خودتون ریلود کنید متن کامنتتون هست و فقط باید کدو بزنیدو تائید اگر نبود هم که یه کپی از متن کامنتتون دارین! این کار روی بلاگ اسکای جواب میده به راحتی! امتحانش کنید.

راسی مرسییی بابت لینک بالا,
وبلاگ جدیدم ک پاک شده بود رو پیدا کرد, البته آرشیوشو نداشت اما همون هوم پیج ش رو کش داشت و حداقل پستای اونو برداشتم :)

آخییییییییییی...